برای قلمتان حرمت بیشتری قائل شوید

نمی دانم آن موقع کجا بودم. هر چقدر در گوگل سرچ کردم تاریخ تولدت را پیدا نکردم تا تخمین بزنم. بیا بریم. شاید بسیاری از همکاران روزنامه نگار شما را در موقعیتی نبینند که بتوانید پاسخی به سخنانتان بنویسید، اما فکر می کنم تنها راه سالم برون رفت از مخمصه ای که شما و همفکران شما در کشور ایجاد کرده اید، گفتگوی برابر است. پس با این امید می نویسم.

1- نوشتم: نشریه الارشاد یک ضرورت عقلی است. دلیلش روشن است. فرض کنید مردی برهنه به خیابان رفت. آیا باید با آن برخورد کرد یا خیر؟ البته که بله. این یعنی یک ضرورت قهری.» در سطرهای بعدی اشاره کردید که پوشش در همه کشورها محدودیت دارد. سؤال: آیا در همه کشورها تورهای راهنما وجود دارد؟ آیا این بدان معناست که برخی از نیروهای پلیس برای دستگیری یک مرد برهنه در شهر گشت می زنند. شما که از دولت های معمولی مثال زدید، می توانید بگویید چه لزومی داشت که پلیس ما چنین اختراع مهمی را به ثبت برساند؟

2- نوشتم: ممکن است در حدود اختلاف شود، زیرا فقه پویا در اینجا به شرع و عرف است… و به همین دلیل شیوخ نظام ما اعم از امام و رهبری. بفرمایید که حجاب اجباری است.» جان؟ از آن مقدمه چگونه می توان چنین استنباط کرد، استدلال شما این است: همه مردم به غذا نیاز دارند، به همین دلیل است که من و دوستانم ماست و بادمجان دوست نداریم.

3- نوشتم: «گشت ارشاد برای حفظ قانون و دفاع از حقوق دیگران است نه حجاب». عزیزان کلمه حفاظت را زیاد تحریف نکنید. فقط بگو چند درصد از جامعه از تقلب ارشاد در مقابل درصد دیگر دفاع می کنند؟ آیا شما مدعی هستید که اکثریت مردم از حجاب اجباری حمایت می کنند؟ پس چرا رفراندوم برگزار نمی کنید؟

4- نوشتم: گویا دو گروه مخاطب یک نشریه ارشاد بودند. جان؟ آیا راهنمای رسانه ای است که مخاطب دارد برادر من؟ چرا از کلمه اصلی استفاده نمی کنید؟ سلیقه کلمه دقیق تری نیست؟

5- نوشته است: «گروهی از زنان و دختران عارف بی حجاب». این گروه شاید به دلیل شرعی حجاب کامل نداشته باشند اما نکته بسیار مهم و ضروری این است که حجاب گشاد را حجاب می دانند. این مجموعه اگر فردا بیرون بیاید حتما حجاب را نگه می دارد. این ادعا را از کجا آورده اید؟ وقتی جامعه با انتشارات ذهنی اداره شود، نه تحقیق و آمار، وضعیت به همین منوال خواهد بود.

6- وی نوشت: مأموران گشت ارشاد در حد یک معلم مهربان عمل کنند و مجازات آنها نیز هوشیارانه باشد. شگفت آور! آیا این بدان معناست که مهسا امینی برای رسیدن به این نتیجه قابل توجه باید کشته می شد؟ این همه سالی که صدای زنان و دختران ما به خشونت گشت ارشاد علم اعتراض کرد، کجا بودی برادر من؟ یادداشت های قبلی شما کجا هستند؟

7- نوشتم: امروز در بحث حجاب با یک پدیده امنیتی روبرو هستیم، اینجاست که باید به ریزه کاری های یک جنگ گسترده ذهنی و رسانه ای و البته امنیتی توجه کرد. یک سوال: چرا در جمهوری اسلامی همه چیز از نان تا فوتبال، از روسری تا بنزین، از کفت تا زرمر امن است؟ وقتی شما و همفکرانی که تمام حاکمیت را تصاحب کردند، از خود نپرسیدید که چرا باید همیشه در همه چیز احساس خطر امنیتی کنیم؟

8- نوشته اید: «مردم ما مسلمانند، مذهبی حتی با حجاب رنگین کمان، همین یک جمله به مسئولان ما قدرت می دهد تا با اقتدار به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل کنند… راه یک طرفه و بی بازگشت حق. بپرس کی این حق رو که میگی تعریف میکنه؟آیا شما معیار درستی هستید؟مگر داعش خودش را ملاک حقیقت نمیدانست و همین حرف را میزد؟چرا پشت مردم پنهان میشوید؟آسانتر نیست بگوییم: حق با ماست و هر کس در میان ما نیست دروغ است؟

9- نوشتم: هر که در برابر حق مقاومت کند به زودی با واقعیت روبرو می شود و قانون اصلاح می شود. این تنها جمله ای است که از مشاهده شما با آن موافقم. اگر این تقلید خدا باشد، آن را خواهیم دید. و پادشاه در کفر می ماند و با ظلم نمی ماند.

10. در واقع، اکنون فکر می کنم که جمله آخر شما بیان سنت الهی نبوده است. یه جورایی یه تهدید بود نه؟ به من بگویید چرا هیچ خبرنگاری به یادداشت شما پاسخ نداده است. شاید آنها از شما می ترسند. آیا به من اجازه می دهی که نترسم و نصیحت برادرانه کنم؟ به قلم خود بیشتر احترام بگذارید.
6565

دکمه بازگشت به بالا