بازنمایی مسائل زنان توسط خودشان هزینهبردار است/ جای خالی روایت زنانه در اعتراضات اخیر
آنچه این روزها در تبیین و تبیین وقایع اخیر شاهد آن هستیم، به وضوح کم رنگ شدن روایت زنانه اکثر اعتراضات زنان در چند سال گذشته است. اگرچه بهانه همه این اقدامات اجتماعی یک دختر بود، اما به نظر می رسد صدای زنان هنوز در روایت های اجتماعی گم شده است.
Isnables:اگرچه اعتراضات و فریادهای اخیر در خیابان به بهانه مرگ یک دختر شکل گرفت و شعار «زن، زندگی، آزادی» یکی از اولین شعارها بود، اما در تحلیل و تفسیر اجتماعی و اجتماعی مسئله، هنوز روایت و وزن زنانه وجود ندارد. حضور مردان در سکوها همچنان نسبتاً سنگین است. این بدان معناست که نتیجه و تحلیل علت وقایع اخیر در کشور همچنان توسط مردان روایت می شود و اگر به صراحت نتوانیم ادعا کنیم که روایت یک صدا از دل حوادث وجود دارد، اما به راحتی می توان گفت. . صدای نقالی زن در پچ پچ، سروصدا و تعدد روایت. گمشده.
با سومیا توحیدلو، یکی از اعضای هیات علمی پژوهشکده مطالعات انسانی و فرهنگی و از فعالان سیاسی درباره اینکه چرا هیچ روایت فمینیستی از رویدادهای اخیر کشورمان وجود ندارد، گفتوگو کردیم.
این روزها بیشتر پلتفرم ها و تحلیل ها در دست مردان است. اگرچه بهانه آنها مرگ یک دختر است، اما بستر روایت در دست زنان نیست. به نظر شما دلیل این تک رمان چیست؟
به نظر من روایت زنانه روایتی کاملا حذف شده است. زیرا بر اساس منظر روایت زن، هویت زن از هویت جسمانی، جسمانی و جسمانی گرفته تا هویت فکری و حقوقی او همواره در زمره نقل قول ها و پشت مسائل بوده و جزو ارزش ها نبوده است. به شکلی ناخودآگاه، این مفاهیم اساساً به مفاهیمی تبدیل می شوند که نمی توان به راحتی درباره آنها صحبت کرد. به نظر می رسد که حتی استفاده از کلمات جنسی و جنسیتی بیش از آنکه موضوع یک موضوع زنانه باشد، همیشه در قالب فحاشی خود را نشان داده است. از اساس ادبیات و فرهنگ ما، هیچ مفهومی وجود ندارد که بتواند دیدگاه یک زن را گسترش دهد. از سوی دیگر مفاهیم بالاخره در دنیا و علوم انسانی مطرح می شوند. یعنی بسیاری از مفاهیم فمینیستی و غیره وجود دارد. حتی در ادبیات دینی هم می توانیم نوعی ادبیات زنانه را بیرون بیاوریم و عرضه کنیم، اما با این وجود فرصتی به روایت زنانه داده نمی شود. یکی از مهم ترین دلایل فراهم نشدن این امکانات برای زنان این است که؛ طرد تاریخی زنان این بدان معنی است که شما در یک دایره درگیر هستید که مدام به یکدیگر نزدیک می شوند. وقتی زنان در زمانهای مختلف حذف میشوند، نمیتوانیم آنها را به یکباره روی صحنه ببینیم. همچنین واقعیت امر این است، حتی زنان حاضر و حاضر در میدان و نظریه پردازان; اگر نظرات خود را در مورد مسائل زنان بیان کنند، با خشونت اطراف خود مواجه می شوند. این بدان معناست که بازگویی مسائل مربوط به زنان برای زنان بیشتر از مردان هزینه دارد. پس وقتی می خواهید روایت مسائل و وضعیت اخیر جامعه را ببینید; ما داستانهای زنانه زیادی نمیبینیم، زیرا عینک و نوع نگاهمان به مشکل ضعیف است. زنان را هم درگیر این موضوع نمی بینیم زیرا زنان یا به دلایل مختلف کنار گذاشته می شوند و یا اگر کنار گذاشته نمی شوند به دلیل غلبه مفاهیم نظری و رسانه امکان بازتولید مفاهیم خود را ندارند. .
مشکل دیگری که در روایت زنان از مسائل اجتماعی با آن مواجه هستیم این است که اگر روایتی از مسائل وجود دارد، بیشتر مربوط به قشر خاصی از زنان است و تعدد روایت از زنان در جامعه نداریم. مگر نه این است که ما همیشه وارد یک طیف یا قشر خاصی از روایت میشویم و با تقسیمبندی نامرئی زنان، روایتهای زنان دیگر از مشکلات زنان، مانند مشکلات معیشتی زنان حاشیهنشین یا سرسخت را نمیشنویم. از خانواده ها؟
طبیعتاً نه تنها در امور زنان، بلکه در همه امور شاهد نوعی التقاط و شکاف در فضای اجتماعی هستیم. اتفاقاً روایت سرراست در مرکز قرار دارد و روایتهای حاشیهای تقریباً همیشه کنار گذاشته میشوند. این سلطه رسانه است. یعنی افرادی که دسترسی و امکان دارند و در فضای رسانه ای دست بالا را دارند، چه مشاهیر هنری باشند و چه افرادی که به لحاظ نظری جایگاه بالاتری در جامعه دارند و از بیان بالاتر بهره می برند. صدای این افراد همیشه بیشتر است. این موضوع فقط مربوط به زنان نیست. در همه چیز می بینیم که نویزهای حذف شده زیادی وجود دارد. در تمام اتفاقات اخیر، جایی که تفرقه و تفرقه به وجود آمد، جایی است که صداهای خفه شده به گوش می رسد و ناگهان این افراد انگار خودشان را از زیر پوست شهر بیرون می آورند و خود را نشان می دهند. در مورد زنان نیز همین موضوع وجود دارد و در جایی که مطرح شده است، دو گروه توانسته اند بایستند و نظرات خود را بیان کنند. دسته اول کسانی هستند که سبکشان شبیه به حاکمیت است و امکان استفاده از ایدئولوژی و فضای اجتماعی حاکم را دارند. دسته دوم گروهی هستند که ابزار دارند و هزینه کمتری برای صحبت کردن می دهند. با توجه به نکته ای که گفتید؛ وقتی صحبت از مسائل زنان می شود، یک تابو وجود دارد که هرکس وارد مسائل مربوط به زنان شود و وارد آن شود، باید هزینه ای بپردازد. همه گروه هایی که رای کمتری دارند نمی توانند کمتر پرداخت کنند. اما سلبریتی ها و افراد شناخته شده در رسانه ها می توانند خودشان را مطرح کنند، راحتتر از این سد عبور کرده و حضور پیدا کنند.
نکته دیگر در روایت زنان و مددکاری اجتماعی زنان، طرح مطالبات از همان طیف اشکال در روایت است که این روزها به وضوح شاهد آن هستیم.
ببینید من فکر می کنم اعتراضات اخیر یک اعتراض رسانه ای است و خیلی ها آن را یک جنبش رسانه ای یا یک شبکه می دانند. حرکت رسانه یا نوع نمایش رسانه بستگی به این دارد که چه کسی از این ابزارها بیشتر استفاده می کند. با توجه به اینکه این ابزار در دست افراد ممتازی است که هزینه کمتری می پردازند، ناخودآگاه وقتی داستان به این شکل در رسانه ها بازنمایی می شود. همین افراد نیز نمایندگی و هدایت می شوند. اما واقعیت این نیست. این بستگی به آنچه می بینید دارد. اگر روایات ساده را ببینید، مشکل همین است و در بازنمایی و تحلیل روایات، شکل دیگری را می بینیم. اتفاقاً در عکس ها و اتفاقات و چهره های گرفته شده در رویدادهای این روزهای جامعه، حتی شعارها و تجمعات زنانه از انواع و اقسام و طیف ها. به نظر می رسد که زن طبقه متوسط شهری کاملاً فیگوراتیو به تصویر کشیده شده و در مرکز قرار گرفته است، زیرا سوژه های دیگری در اطراف او شکل می گیرند. اما کسانی که مفسر هستند و قرار است روایت را بفهمند یا معنا کنند، دقیقاً نکته ای که عرض کردم در آن مستتر است. یعنی داستان رسانه ای دوباره شکل می گیرد. در اینجا ما درگیر گروهی هستیم که مشغول خلق رویدادها و صحنه ها هستند. گروه در خیابان یک نوع است، اما گروهی که این شخصیت ها را نمایندگی می کند گروه دیگری است.
انتهای پیام/