خلاصه کامل کتاب بارانداز غربی (برنار مری کلتس)
خلاصه کتاب بارانداز غربی ( نویسنده برنار مری کلتس )
نمایشنامه بارانداز غربی اثر برنار مری کلتس، تجربه ای عمیق از مواجهه با تنهایی، نابرابری و جستجوی بی پایان معنا در جهانی سرگردان است. این اثر با قلمی شخصیت پردازی قوی و فضاسازی استادانه، خواننده را به سفری در اعماق روح انسان معاصر می برد.
بارانداز غربی بیش از یک نمایشنامه صرف است؛ گویی آینه ای تمام نماست که زوایای تاریک و پنهان جامعه انسانی را بازتاب می دهد. نمایشی از برخورد طبقاتی، بیگانگی و خشونت پنهان که در بستری از یأس و سرخوردگی روایت می شود. این اثر، که بسیاری آن را از برجسته ترین کارهای کلتس می دانند، توانسته است با مضامین فراگیر و پایداری خود، همچنان جایگاه ویژه ای در تئاتر مدرن جهان داشته باشد. این مقاله، به تحلیل نمایشنامه بارانداز غربی می پردازد تا درکی جامع و تحلیلی از این اثر عمیق ارائه دهد.
چرا بارانداز غربی همچنان در دل تئاتر مدرن می تپد؟
زمانی که انسان به جستجوی آثاری می رود که فراتر از سرگرمی صرف، لایه های عمیق تری از وجود را به چالش بکشند، نام برنار مری کلتس درخشان تر از همیشه خودنمایی می کند. بارانداز غربی، بدون شک یکی از همین آثار است؛ نمایشنامه ای که با گذشت سال ها از نگارش آن، همچنان طنین انداز مسائل و دغدغه های انسان معاصر است. گویی کلتس، با بصیرتی شگرف، آینده ای را به تصویر کشیده بود که در آن تنهایی، بیگانگی و تقابل های طبقاتی، همچنان زخم های عمیق بر پیکر جامعه انسانی اند.
این اثر نه تنها به دلیل ساختار دراماتیک و دیالوگ های پرقدرتش مورد توجه قرار گرفته، بلکه به خاطر پرداختن به مضامینی چون جستجوی هویت، ماهیت روابط انسانی و خشونت پنهان در اعماق جامعه، جایگاهی جاودانه در ادبیات نمایشی کسب کرده است. بارانداز غربی، مخاطب را به فضایی دعوت می کند که در آن، مرزهای اخلاق، عدالت و انسانیت در هم می شکند و تنها یک پرسش باقی می ماند: آیا در میان این همه تاریکی، کورسوی امیدی برای رستگاری وجود دارد؟ این نمایشنامه نه تنها یک داستان، بلکه تجربه ای است که خواننده را به فکر فرو می برد و او را با پرسش های اساسی وجود روبرو می سازد.
برنار مری کلتس: شورشگری شاعرانه در تئاتر معاصر
برنار مری کلتس (Bernard-Marie Koltès)، نامی است که با شورش، شاعری و تلخی زندگی در هم آمیخته است. او در سال ۱۹۴۸ در شهر متز فرانسه به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۹ در اوج پختگی هنری، به دلیل بیماری ایدز درگذشت. عمر کوتاه او، فرصتی برای خلق آثاری بی مانند شد که هر یک مهر تأییدی بر نبوغ و دیدگاه منحصر به فردش بر هستی و روابط انسانی است. آثار او، اغلب در فضاهایی تاریک، مرزی و نمادین اتفاق می افتند؛ مکان هایی که گویی از واقعیت جدا شده اند تا میدان نبردی برای انسان های سرگردان باشند.
سبک نگارش کلتس، با دیالوگ های پرقدرت، جملات بلند و شاعرانه و فضاسازی های غنی شناخته می شود. او استاد خلق تنش های پنهان و آشکار است که از دل کلمات و سکوت ها به بیرون می تراود. نمایشنامه بارانداز غربی در کارنامه هنری او، یک نقطه عطف محسوب می شود. اثری که در آن، او توانسته است با مهارت بی نظیری، تقابل طبقاتی، بیگانگی و جستجوی معنا را در کالبد شخصیت های پیچیده و آسیب دیده، تجسم بخشد. این نمایشنامه، عمق فلسفی و توانایی او در واکاوی روح انسانی را به بهترین شکل نشان می دهد.
از دیگر آثار برنار مری کلتس می توان به «نبرد سیاه و سگ ها»، «در خلوت مزارع پنبه» و «روبرتو زوکو» اشاره کرد که هر کدام به نوعی با مضامین بارانداز غربی در ارتباط هستند. در تمامی این آثار، یک حس مشترک از تنهایی، خشونت و تقلا برای بقا در جهانی بی رحم جاری است. کلتس توانست با زبانی نوین و بیانی خاص، تراژدی مدرن را بازتعریف کند و راهی تازه در ادبیات نمایشی فرانسه و جهان بگشاید. او نه تنها یک نمایشنامه نویس، بلکه یک فیلسوف بود که با هر کلمه، پرسشی عمیق را مطرح می کرد و با هر سکوت، جهانی از ناگفته ها را به تصویر می کشید.
خلاصه داستان نمایشنامه بارانداز غربی: گام به گام در تاریکی بارانداز
در قلب نمایشنامه بارانداز غربی، داستانی از برخوردها، تنش ها و سرنوشت های درهم تنیده نهفته است. این نمایشنامه خواننده را به سفری در مکانی می برد که خود گویی شخصیتی زنده و تأثیرگذار است؛ باراندازی در حاشیه شهر، محفلی برای انسان هایی از طبقات و پیشینه های گوناگون.
پرده اول: ورود به قلمرو متروک
صحنه نخستین ما را به یک انبار متروکه در بارانداز غربی می کشاند؛ فضایی که با بوی رطوبت، زنگار و کهنگی آغشته است. این مکان، بیش از آنکه یک بنا باشد، نمادی از حاشیه، فراموشی و جایی برای پنهان شدن از چشم جامعه است. اولین مواجهه با شخصیت های بارانداز غربی، آغازگر تنش های پنهان و آشکار است. شارل، مردی از طبقه مرفه و سرمایه دار، به همراه خواهرش سسیل، به این بارانداز قدم می گذارند. او به دنبال چیزی است که هرگز به وضوح بیان نمی شود؛ شاید فرار از گذشته، شاید جستجوی گمشده ای یا شاید حتی خودتخریبی. ورود آن ها به دنیای ساکنان این بارانداز، یعنی فاحد، کوش و دیگر مهاجران و حاشیه نشینان، به سرعت به برخوردی فرهنگی و طبقاتی تبدیل می شود.
رودولف، چهره ای مرموز و سرمایه دار، نیز در این فضا حضور دارد. او گویی مالک نادیدنی این قلمروست و با حضورش، فضای ناامنی و سوءظن را تشدید می کند. این برخورد اولیه نه بر اساس ارتباطات انسانی، بلکه بر مبنای منفعت و معامله شکل می گیرد. کلتس در همان ابتدا، شکاف عمیق بین این دو جهان – جهان ثروت و قدرت در مقابل جهان فقر و بی پناهی – را به نمایش می گذارد. دیالوگ ها، مملو از کنایه و سوءتفاهم، نشانگر عدم درک متقابل و ناتوانی شخصیت ها در برقراری ارتباط واقعی است. گویی هر کس در پی یافتن راهی برای گریز یا سلطه بر دیگری است. این پرده، پی ریزی یک تراژدی را آغاز می کند که در آن، هر قدم به سوی تاریکی بیشتر پیش می رود.
پرده دوم: شب دراز و پرده برداری از واقعیت ها
با فرارسیدن شب در بارانداز، فضای نمایشنامه هر لحظه سنگین تر و رازآلودتر می شود. روابط انسانی، که پیشتر نیز شکننده و مبهم بودند، اکنون پیچیده تر و بر اساس منافع پنهان شکل می گیرند. شارل، که گویی در جستجوی رستگاری یا گمشده ای مبهم است، خود را بیشتر درگیر این محیط می کند. سسیل، خواهرش، در این میان نقشی انفعالی دارد؛ او نظاره گر بی تفاوتِ فروپاشی هاست، غرق در پوچی و تنهایی خود. درگیری های پنهان، از سوءظن گرفته تا خشونت کلامی و فیزیکی، در تاریکی بارانداز به اوج می رسد. هر شخصیت، ماسکی بر چهره دارد که به تدریج برداشته می شود و گذشته ی تلخ و رازهای نهفته آن ها برملا می گردد.
شخصیت هایی همچون فاحد و کوش، که نماینده مهاجران و حاشیه نشینان هستند، تلاش می کنند تا در این محیط بی رحم بقا یابند. فاحد با وجود مظلومیتش، دارای یک مقاومت درونی است، در حالی که کوش، نمادی از خشونت و ناامیدی است که از دل این جامعه برخاسته است. رودولف، با حضور مرموزش، همچون نخ گردان عروسک ها، وقایع را به سمتی هدایت می کند که به نفع خودش است. او از ضعف ها و نیازهای دیگران بهره می جوید و آتش درگیری ها را شعله ورتر می سازد. در این پرده، مفهوم تنهایی و بیگانگی حتی میان افراد یک خانواده نیز پررنگ می شود. آن ها قادر به درک یکدیگر نیستند و هر کدام در جهان خویش، زندانی شده اند. شب دراز بارانداز، صحنه ای برای آشکار شدن واقعیت های تلخ و روابط مبتنی بر بهره کشی و سوءتفاهم می شود. هر لحظه، مخاطب احساس می کند که فاجعه ای در راه است و این تنش مداوم، نیروی محرکه داستان را تأمین می کند.
در بارانداز غربی، انسان ها همچون کشتی های شکسته در دریایی متلاطم اند؛ هر یک در جستجوی ساحلی برای پهلو گرفتن، اما محکوم به سرگردانی و غرق شدن در امواج بی رحم تنهایی.
پرده سوم: رویارویی نهایی و عواقب محتوم
پرده نهایی نمایشنامه بارانداز غربی، اوج گیری تراژدی و رویارویی های سرنوشت ساز است. تنش ها، که از ابتدا به آرامی شکل گرفته بودند، اکنون به نقطه ای غیرقابل بازگشت می رسند. تمامی شخصیت ها، با گذشته ی تلخ خود و انتخاب های اشتباهشان روبرو می شوند و دیگر راه فراری وجود ندارد. خشونت، که در پرده های پیشین پنهان بود، اکنون آشکار می شود و پیامدهای جبران ناپذیری به بار می آورد. این خشونت، نه فقط فیزیکی، بلکه خشونت روحی و عاطفی است که روابط انسانی را برای همیشه مخدوش می کند.
سرنوشت شخصیت های بارانداز غربی در این پرده رقم می خورد. برخی به ورطه نابودی کشیده می شوند، برخی در تنهایی خود عمیق تر فرو می روند و برخی دیگر، در چرخه خشونت و بی رحمی، گرفتار می آیند. کلتس با هنرمندی، نشان می دهد که چگونه تقابل های طبقاتی، بیگانگی و فقدان ارتباط واقعی، می تواند به فاجعه ای محتوم منجر شود. پایان بندی نمایشنامه، تلخ و ناامیدکننده است و هیچ کورسوی امیدی برای رستگاری یا تحول شخصیت ها دیده نمی شود. گویی کلتس می خواهد به مخاطب بگوید که در این جهان، برخی زخم ها هرگز التیام نمی یابند و برخی سرنوشت ها، از پیش نوشته شده اند. بارانداز غربی با پایانی باز و در عین حال کوبنده، خواننده را با پرسش های بی جوابی تنها می گذارد و تأثیر خود را برای مدت ها در ذهن او حفظ می کند. این پایان، مهر تاییدی بر فلسفه تراژدی مدرن کلتس است که در آن، قهرمانی و رستگاری، جایی ندارند.
تحلیل شخصیت های کلیدی: آینه ای از جامعه در حال فروپاشی
برنار مری کلتس در نمایشنامه بارانداز غربی، مجموعه ای از شخصیت های به یادماندنی را خلق می کند که هر یک، آینه ای از جنبه ای خاص از جامعه در حال فروپاشی هستند. او با ظرافت خاصی، لایه های روانی و اجتماعی این افراد را برملا می سازد و آن ها را به نمادی از طبقات و وضعیت های انسانی متفاوت تبدیل می کند.
شارل: در جستجوی گمشده ای در تاریکی
شارل، نمادی از طبقه مرفه و بورژوازی است که خود را در تاریکی بارانداز می یابد. او مردی ثروتمند است که به دلیلی نامعلوم، گویی در جستجوی گمشده ای یا فرار از گذشته ای نامعلوم، به این مکان متروک کشیده شده است. روان او آشفته و پر از تناقض است. او همزمان به دنبال ارتباط است و از آن می گریزد. ثروتش، او را از دنیای مهاجران جدا می کند، اما تنهایی درونی اش، او را به این دنیا می کشاند. شارل، نماینده فردی است که با وجود داشتن همه چیز، در عمق وجودش احساس پوچی و بیگانگی می کند. او به دنبال چیزی است که شاید خودش نیز نمی داند چیست و این جستجو، او را به ورطه نابودی می کشاند.
سسیل: انفعالی در برابر پوچی
سسیل، خواهر شارل، نمادی از انفعال و بی تفاوتی است. او نیز متعلق به طبقه مرفه است، اما برخلاف برادرش که به نوعی فعالانه درگیر وقایع می شود، سسیل تنها نظاره گر است. او در دنیای خود، غرق در پوچی و تنهایی است. ارتباطاتش سطحی و خالی از عمق است و گویی هیچ چیز نمی تواند او را از رخوت بی حس کننده اش بیرون آورد. سسیل، چهره ای از آسیب پذیری و درماندگی را به نمایش می گذارد که به دلیل بی تفاوتی و عدم توانایی در برقراری ارتباط واقعی، خود را به سرنوشت محتوم می سپارد.
رودولف: سایه مرموز قدرت و سرمایه
رودولف، چهره ای مرموز و پرنفوذ است که نمادی از قدرت و سرمایه داری بی رحم است. او صاحب اصلی بارانداز و نیروهای امنیتی آن است. رودولف، با خونسردی و بدون کوچکترین عاطفه ای، وقایع را به نفع خود هدایت می کند. او از ضعف ها و نیازهای دیگران بهره برداری می کند و تنها به حفظ قدرت و منافع خود می اندیشد. حضور او، تأکیدی بر شکاف عمیق تقابل طبقاتی و نابرابری اجتماعی است. رودولف، گویی نیروی تاریکی است که سرنوشت دیگران را در دست دارد و با هر حرکتش، حلقه خفقان را بر گلوی شخصیت های بارانداز غربی تنگ تر می کند.
فاحد: فریاد خاموش مهاجران
فاحد، نماینده مهاجران و حاشیه نشینان است؛ فردی که با وجود شرایط سخت و مظلومیتش، دارای یک مقاومت درونی و کرامت انسانی است. او از دنیای دیگران طرد شده، اما تلاش می کند تا هویت و انسانیت خود را حفظ کند. فاحد، صدایی از آنانی است که نادیده گرفته شده اند، اما همچنان در تلاش برای بقا و یافتن جایگاهی در این جهان هستند. داستان فاحد، بازتابی از بیگانگی و رنج مهاجران است که در محیطی بیگانه، به دنبال یک ذره امید می گردند.
کوش: تجسم یاس و خشونت
کوش، نمادی از خشونت و یأسی است که از دل حاشیه ها و فقر برمی خیزد. او فردی تهاجمی و پرخاشگر است که از ناتوانی ها و سرکوب های گذشته اش زخم خورده. کوش، نماینده آن بخش از جامعه است که به دلیل نادیده گرفته شدن و محرومیت، به سمت خشونت و تخریب گرایش می یابد. او در برابر بی عدالتی ها و بهره کشی ها، تنها راه حل را در مقابله فیزیکی می بیند. شخصیت کوش، تصویری دردناک از تأثیرات مخرب فقر و ناامیدی بر روح و روان انسان است.
روابط درهم تنیده: در جستجوی ارتباطی ناکام
آنچه شخصیت های بارانداز غربی را به یکدیگر پیوند می دهد، نه عشق یا همدلی، بلکه نیازی مبهم به برقراری ارتباط در جهانی از هم گسیخته است. آن ها در یک رقص پرپیچ وخم از کلام و سکوت، سعی در فهمیدن و فهمانده شدن دارند، اما هر بار با دیوار بیگانگی و سوءتفاهم روبرو می شوند. ارتباطات آن ها، بر مبنای معامله، بهره کشی یا یک لحظه همدردی زودگذر است و هرگز به عمق و پایداری نمی رسد. این عدم توانایی در برقراری ارتباط واقعی، تنهایی انسان معاصر را به اوج خود می رساند و در نهایت به فاجعه ای جبران ناپذیر منجر می شود.
مضامین اصلی نمایشنامه بارانداز غربی: فریادی از اعماق وجود
بارانداز غربی، اثری چندلایه و عمیق است که برنار مری کلتس در آن به واکاوی مضامین اساسی و پایداری می پردازد که تا به امروز نیز طنین انداز جامعه انسانی است. این مضامین، نه تنها از داستان سرایی فراتر می روند، بلکه به خواننده فرصت می دهند تا به تأمل در وجود خود و جامعه اطرافش بپردازد.
تنهایی و بیگانگی انسان معاصر
محور اصلی نمایشنامه بارانداز غربی، تنهایی و بیگانگی انسان معاصر است. شخصیت ها، حتی زمانی که در کنار هم هستند، قادر به برقراری ارتباطی واقعی و عمیق نیستند. هر یک در دنیای خود، زندانی شده و با دیواری نامرئی از دیگری جدا شده اند. این تنهایی، نه فقط یک وضعیت فیزیکی، بلکه یک بحران وجودی است؛ ناتوانی در همدلی، درک و پذیرش دیگری. این مضمون، بارها و بارها در دیالوگ ها و سکوت ها تکرار می شود و حس ناامیدی را به اوج خود می رساند.
تقابل طبقاتی و نابرابری اجتماعی
کلتس به وضوح شکاف عمیق بین طبقات اجتماعی را به تصویر می کشد. ورود شارل و سسیل (نمایندگان طبقه مرفه) به بارانداز (قلمرو مهاجران و تهی دستان)، جرقه اصلی برای شکل گیری تقابل طبقاتی است. این تقابل نه تنها در ثروت و امکانات، بلکه در زبان، طرز فکر و حتی ارزش ها نیز نمود می یابد. نابرابری اجتماعی، به خشونت، سوءظن و بهره کشی منجر می شود و نشان می دهد چگونه این شکاف ها، جامعه را به سمت فروپاشی می کشاند.
جستجوی معنا و هویت در جهانی پوچ
بسیاری از شخصیت های بارانداز غربی در جستجوی معنایی برای زندگی خود هستند، اما این جستجو اغلب ناکام می ماند. شارل در پی چیزی مبهم است، مهاجران در پی بقا و یافتن جایگاهی در این جهان. این پرسش های اگزیستانسیالیستی، در پس زمینه یک جهان پوچ و بی هدف مطرح می شوند. آیا زندگی در این بارانداز، معنایی دارد؟ آیا هویت واقعی انسان در چنین شرایطی قابل حفظ است؟ کلتس با طرح این سوالات، مخاطب را به تفکر وامی دارد.
خشونت و وحشی گری پنهان
زیر پوست بارانداز غربی، خشونتی پنهان در جریان است که گاه به گاه سر باز می کند. این خشونت، نه فقط فیزیکی، بلکه روحی و عاطفی است. شخصیت ها با کلام خود یکدیگر را زخمی می کنند و با اعمالشان، به روابطشان آسیب می رسانند. این وحشی گری، نشأت گرفته از یاس، ناامیدی و عدم توانایی در ابراز صحیح احساسات است. کلتس به ما نشان می دهد که چگونه خشم و سرخوردگی، می تواند به نیرویی مخرب تبدیل شود.
زمان و مکان: باراندازی که خود یک شخصیت است
بارانداز، تنها یک مکان جغرافیایی نیست؛ بلکه خود به یک شخصیت در نمایشنامه تبدیل می شود. فضایی تاریک، متروک و سرد که حس ناامیدی و خفقان را به مخاطب منتقل می کند. زمان نیز در این بارانداز، گویی متوقف شده و به آرامی حرکت می کند. این فضا، بر سرنوشت شخصیت های بارانداز غربی تأثیر می گذارد و آن ها را به سمت تراژدی هل می دهد. بارانداز، نمادی از حاشیه های جامعه و مکان هایی است که از چشم تمدن پنهان مانده اند، اما در بطن خود، زندگی و مرگ در جریان است.
مرگ و فنا: سایه ای همیشگی در بندرگاه
حضور مرگ و فنا، در تمام طول نمایشنامه بارانداز غربی احساس می شود. این سایه همیشگی، نه تنها سرنوشت شخصیت ها را تهدید می کند، بلکه بر تصمیمات و احساسات آن ها نیز تأثیر می گذارد. پرسش هایی درباره معنای زندگی پیش از مرگ و پوچی پس از آن، به طور مداوم مطرح می شوند. کلتس با ظرافت، این مضمون را در تار و پود داستان می تند و به اثر خود، عمق فلسفی بیشتری می بخشد.
بارانداز غربی در نگاه منتقدان و جایگاه آن در تئاتر جهان
نمایشنامه بارانداز غربی، از زمان انتشار خود، همواره مورد توجه منتقدان و علاقه مندان به ادبیات نمایشی فرانسه و جهان قرار گرفته است. منتقدان، قدرت کلتس در فضاسازی های تیره و تاریک، دیالوگ های پرمعنا و شخصیت پردازی های پیچیده را ستوده اند. آن ها این اثر را به عنوان یکی از برجسته ترین نمونه های تراژدی مدرن می شناسند که توانسته است با زبانی نو، به مضامین کهن انسانی بپردازد.
تأثیر بارانداز غربی بر نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر پس از خود، غیرقابل انکار است. بسیاری از کارگردانان و نویسندگان، از سبک و شیوه های کلتس در خلق فضاها و شخصیت های خاص الهام گرفته اند. این نمایشنامه، با مطرح کردن موضوعاتی چون تنهایی، بیگانگی و تقابل طبقاتی، توانسته است ارتباط عمیقی با جنبش های فکری و هنری زمان خود و حتی دهه های بعد برقرار کند. بارانداز غربی نه تنها یک اثر ادبی، بلکه یک رویداد فرهنگی بود که دیدگاه ها را نسبت به تئاتر و نقش آن در بازتاب واقعیت های اجتماعی تغییر داد. این نمایشنامه همچنان در رپرتوار تئاترهای مهم دنیا اجرا می شود و به عنوان متنی کلیدی برای مطالعه تئاتر معاصر شناخته می شود.
ترجمه فارسی و اهمیت آن برای مخاطب ایرانی
دسترسی به آثار برجسته ای همچون بارانداز غربی در زبان فارسی، فرصتی مغتنم برای علاقه مندان به ادبیات نمایشی و پژوهشگران است. ترجمه دقیق و روان زیبا خادم حقیقت از این اثر، که توسط نشر بیدگل منتشر شده، توانسته است پیچیدگی ها و ظرافت های زبان کلتس را به خوبی به فارسی زبانان منتقل کند. کیفیت بالای ترجمه، امکان درک عمیق تر از مضامین و لایه های فلسفی نمایشنامه را فراهم می آورد و دریچه ای نو به روی جهان فکری کلتس می گشاید. این ترجمه، به مخاطب ایرانی اجازه می دهد تا خود را در فضای بارانداز غرق کند و از تجربه ای هنری و فکری کامل بهره مند شود.
نتیجه گیری: پژواک بارانداز غربی در ذهن مخاطب
خلاصه کتاب بارانداز غربی، اثری است که با قدرت و عمق خود، پژواکی ماندگار در ذهن مخاطب ایجاد می کند. برنار مری کلتس با خلق این نمایشنامه، نه تنها داستانی از انسان های تنها و از خود بیگانه را روایت می کند، بلکه به شکلی بی پرده، تقابل طبقاتی، خشونت پنهان و جستجوی بی پایان معنا را در جهانی پوچ به تصویر می کشد. این اثر، همچون آینه ای است که زخم های جامعه مدرن را بازتاب می دهد و ما را با پرسش های بنیادین درباره ماهیت روابط انسانی، هویت و سرنوشت روبرو می سازد.
تجربه خواندن بارانداز غربی، فراتر از یک سرگرمی ساده است؛ این یک سفر درونی است که خواننده را به تأمل در ابعاد تاریک و روشن وجود انسانی وا می دارد. قدرت شخصیت پردازی، فضاسازی استادانه و دیالوگ های عمیق، این نمایشنامه را به اثری جاودانه در ادبیات نمایشی فرانسه و جهان تبدیل کرده است. برای آنانی که به دنبال درکی عمیق تر از تراژدی مدرن و چالش های انسان معاصر هستند، مطالعه نسخه کامل نمایشنامه بارانداز غربی، بی شک تجربه ای فراموش نشدنی و الهام بخش خواهد بود. این اثر، همچنان در صحنه های تئاتر جهان می درخشد و با مضامین پایداری اش، به ما یادآوری می کند که برخی زخم ها، هرگز کهنه نمی شوند.