خلاصه کتاب این خرده های لعنتی – نوشتاری در باب توقعات بیجا

خلاصه کتاب این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا ( نویسنده گروه نویسندگان )
کتاب «این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا» به ریشه های رنجش انسان از انتظارات بیجا می پردازد و راهکارهای عملی برای رسیدن به آرامش درونی ارائه می دهد. این اثر ارزشمند از گروه نویسندگان، به خوانندگان کمک می کند تا با مدیریت توقعات خود و دیگران، روابط سالم تری بسازند و از اضطراب رهایی یابند. این کتاب دریچه ای تازه به روی درک ماهیت انتظارات گشوده و مسیر رهایی از دام آن ها را نشان می دهد.
توقعات، همچون نخ های نامرئی، زندگی بسیاری از ما را در هم تنیده اند. گاهی خود را در میان تار و پود این انتظارات درونی و بیرونی گم می کنیم، بی آنکه بدانیم همین «باید»ها و «نباید»های ذهنی، چگونه آرامش و رضایتمان را به یغما می برند. در هر گام از زندگی، چه در مسیر کار و چه در خلوت خانه، با سیلی از انتظارات روبرو می شویم؛ انتظاراتی که دیگران از ما دارند، یا آن هایی که ما بی وقفه از جهان و اطرافیانمان طلب می کنیم. این داستان آشنا، سرآغاز روایت کتابی عمیق و روشنگرانه به نام «این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا» است. اثری از گروه نویسندگان که با رویکردی متفاوت و از زوایای گوناگون، به کاوش در این پدیده ی پیچیده انسانی می پردازد و راهکارهایی عملی برای رهایی از دام آن ارائه می دهد.
هدف اصلی این نوشتار، ارائه یک خلاصه جامع و کاربردی از کتاب این خرده های لعنتی است تا خواننده بتواند تمامی مفاهیم کلیدی، دلایل رنجش ناشی از توقعات، و راه حل های ارائه شده برای مواجهه با آن ها را به طور کامل درک کند. این مقاله به مخاطبانی تقدیم می شود که به دنبال درک سریع و کامل محتوای کتاب هستند، بی آنکه نیاز به مطالعه ی نسخه کامل آن داشته باشند. همچنین، افرادی که در پی کاهش اضطراب و استرس ناشی از انتظارات بی جا هستند، در این خلاصه به پاسخ های ارزشمندی دست خواهند یافت. این سفر در دنیای توقعات، نه تنها به خودشناسی عمیق تر می انجامد، بلکه می تواند نقطه عطفی برای بهبود روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد.
توقع: سرچشمه رنج و دلخوری ها در زندگی
«توقع» واژه ای آشناست که در بطن بسیاری از رنجش ها و سرخوردگی های روزمره ی ما نهفته است. کتاب «این خرده های لعنتی» با تعریفی دقیق و شفاف، به این مفهوم می پردازد و آن را نه صرفاً یک خواسته ی ساده، بلکه یک قرارداد ناسالم و غیرضروری معرفی می کند. از نگاه نویسندگان، توقع حالتی است که فرد بدون در نظر گرفتن شرایط، توانایی ها یا حتی تمایلات طرف مقابل، انتظاراتی را از او در ذهن خود می پروراند و سپس برآورده نشدن این انتظارات را منشأ نارضایتی و دلخوری می داند.
تصور کنید که از دوستی صمیمی انتظار دارید همیشه و در هر شرایطی در کنارتان باشد، یا از همسرتان انتظار دارید بدون اینکه کلامی به زبان آورید، نیازهای عاطفی شما را درک کند و پاسخ دهد. این ها نمونه های بارزی از توقعاتی هستند که می توانند به رنجش عمیق منجر شوند. هنگامی که این انتظارات برآورده نمی شوند، فرد با نوعی سرشکستگی و خشم روبرو می شود. این خشم نه تنها متوجه طرف مقابل است که به توقع ما پاسخ نداده، بلکه به نوعی خودمان را نیز برای پروراندن چنین تصوری از او سرزنش می کنیم. این دوگانگی درونی، خود به عاملی مضاعف برای ناآرامی و اضطراب تبدیل می شود.
گاهی اوقات این انتظارات چنان در ذهن ما نهادینه شده اند که از آن ها بی خبر هستیم. همان طور که کتاب اشاره می کند، این باورهای درونی شده، همان «قراردادهای ناسالم» هستند که بدون توافق صریح و آگاهانه، بر دوش روابط ما سنگینی می کنند. این قراردادها سبب می شوند هر دو طرف، هم فرد متوقع و هم فردی که از او توقع می رود، احساس فشار و نارضایتی کنند. کسی که مورد توقع قرار می گیرد، ممکن است تحت بار سنگین وظایفی قرار گیرد که هرگز به صراحت نپذیرفته است، و فرد متوقع نیز در دامی از دلخوری و ناکامی گرفتار می شود.
توقع، نه تنها یک خواسته، بلکه یک قرارداد نانوشته و ناسالم است که می تواند سرچشمه رنجش های عمیق در روابط انسانی باشد.
نویسندگان کتاب با آوردن مثال های ساده و ملموس از زندگی روزمره، مفهوم توقع را برای خواننده شفاف می کنند. مثلاً توقع از یک آبدارچی برای آوردن چای در یک زمان مشخص، یا انتظار احترام بی چون و چرا به مقام و سن. این مثال ها نشان می دهند که چگونه حتی کوچک ترین انتظارات، اگر مدیریت نشوند، می توانند به خرده هایی لعنتی تبدیل شوند که آرامش زندگی ما را هدف قرار می دهند. این خرده های کوچک و به ظاهر بی اهمیت، وقتی انباشته می شوند، به دیوار بلندی از رنجش و دلخوری تبدیل می شوند که روابط را سرد و شکننده می کنند. درک این مسئله، اولین گام برای رهایی از این چرخه معیوب است.
هنر بی توقعی: راهی به سوی آرامش درونی
با درک ماهیت رنج آور توقعات، کتاب «این خرده های لعنتی» به معرفی راهکاری قدرتمند و تحول آفرین می پردازد: «تمرین بی توقعی». لازم است پیش از هر چیز این نکته روشن شود که بی توقعی به معنای بی تفاوتی، انفعال یا عدم مسئولیت پذیری نیست. برعکس، بی توقعی به معنای مدیریت هوشمندانه و آگاهانه انتظارات است؛ رویکردی که فرد را به سوی کنترل بیشتر بر دنیای درونی خود و واکنش هایش در برابر دنیای بیرونی هدایت می کند.
بی توقعی یعنی رها کردن نیاز به کنترل دیگران و نتایج امور. به جای آن، تمرکز بر روی آنچه در دستان خودمان است، یعنی افکار، احساسات و واکنش هایمان، قرار می گیرد. این یک سفر درونی است که فرد را از حالت «طلبکاری» به «درک متقابل» و «پذیرش» سوق می دهد. در این مسیر، فرد می آموزد که هر کسی دارای دنیای مستقل خود، باورها، نیازها و محدودیت های خاص خود است و نمی توان انتظار داشت که دیگران همواره مطابق میل و پیش فرض های ما رفتار کنند.
کتاب در فصول بعدی خود، به تمرینات و گام های پیشنهادی برای درونی سازی این نگاه بی توقعی می پردازد. این تمرینات شامل کنترل شخصیت و رفتار خود برای عدم شکل گیری توقعات بی جا در وهله اول است. این به معنای پرورش ذهنیتی است که به جای تمرکز بر «آنچه باید باشد»، بر «آنچه هست» تمرکز کند. فرد با این تمرینات یاد می گیرد که خود را از زندان انتظارات رها کند و به دیگران نیز اجازه دهد تا خودشان باشند، بدون اینکه تحت فشار انتظارات پنهان یا آشکار او قرار بگیرند.
یکی از ارکان اصلی در فرآیند بی توقعی، اهمیت احترام به حریم خصوصی است. توقعات اغلب مرزهای حریم خصوصی را می شکنند. وقتی از کسی انتظار داریم که کاری را به شیوه ای خاص انجام دهد، یا به شیوه ای خاص رفتار کند، در واقع در حال تجاوز به استقلال و حریم شخصی او هستیم. تمرین بی توقعی، به ما یاد می دهد که میان خود و دیگران حریمی قائل شویم؛ حریمی که نه تنها به ما اجازه می دهد در آرامش زندگی کنیم، بلکه به دیگران نیز فرصت می دهد تا در فضای امن و بدون قید و شرط، روابط خود را با ما توسعه دهند. این احترام متقابل به حریم شخصی، ستون فقرات روابط سالم و پایدار است.
این تغییر نگاه از طلبکاری به درک متقابل، نیازمند شجاعت و تمرین مداوم است. به جای آنکه مدام در حال فهرست برداری از کوتاهی ها و عدم پاسخگویی های دیگران باشیم، یاد می گیریم که با شفقت و همدلی به روابط نگاه کنیم. پذیرش این واقعیت که ما نمی توانیم رفتار دیگران را کنترل کنیم، بلکه فقط می توانیم بر واکنش های خودمان مدیریت داشته باشیم، اصلی ترین درس در این مسیر است. وقتی این درس عمیقاً درک شود، بار سنگینی از روی دوش ما برداشته می شود و سبکی و آرامش جایگزین آن می شود. این همان مسیری است که کتاب «این خرده های لعنتی» برای رسیدن به آن، قدم به قدم همراه خواننده می شود.
بازتاب توقعات در آینه روابط فردی و اجتماعی
توقعات، همچون نخ های نامرئی، نه تنها بر دنیای درونی ما اثر می گذارند، بلکه به طور عمیقی روابط فردی و اجتماعی ما را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. کتاب «این خرده های لعنتی» با بینشی دقیق، چگونگی نفوذ این انتظارات را در لایه های مختلف تعاملات انسانی آشکار می سازد و نشان می دهد که چگونه می توانند عامل تخریب دوستی ها، خانواده ها و حتی تعاملات روزمره اجتماعی شوند.
دوستی ها: از همدلی تا صندوق سرمایه گذاری
دوستی ها، که قرار است سرچشمه حمایت، درک و محبت بی قید و شرط باشند، گاهی تحت تأثیر توقعات به «صندوق سرمایه گذاری» تبدیل می شوند. این عبارت شاید کمی تند به نظر برسد، اما به خوبی وضعیت دوستی هایی را توصیف می کند که در آن ها، افراد به جای لذت بردن از همراهی یکدیگر، مدام در حال حساب و کتاب هستند که چقدر «سرمایه گذاری» کرده اند و چقدر «بازگشت سرمایه» دریافت می کنند. اگر یکی از طرفین، انتظار حمایت مالی، زمانی یا عاطفی بیش از حد را داشته باشد، و این انتظار برآورده نشود، دوستی به جایگاهی برای دلخوری و رنجش تبدیل می گردد. یک دوستی واقعی، فضایی برای بخشش و درک است، نه جایی برای طلبکار بودن و انتظار جبران. کتاب تأکید می کند که وقتی توقع جایگزین همدلی شود، اصالت دوستی از بین می رود و ارتباط به یک معامله پنهان تبدیل می شود.
«باید»های اضافی: بار روانی ناگفته ها
علاوه بر توقعات شخصی، بسیاری از ما تحت بار سنگین «باید»ها و «نباید»های اجتماعی زندگی می کنیم که به طور ناخودآگاه بر ما تحمیل شده اند. این انتظارات پنهان، از قوانین نانوشته ی جمع تا عرف و سنت های خانوادگی، می توانند فشار روانی عظیمی بر دوش افراد بگذارند. مثلاً این باور که یک مرد باید همیشه قوی باشد و هرگز گریه نکند یا یک زن باید همیشه خانه را مرتب و غذا را آماده نگه دارد. این «باید»های اضافی، اغلب با نیازهای واقعی و طبیعی انسان در تضاد هستند و می توانند منجر به احساس گناه، شرم و ناکافی بودن شوند. نویسندگان با تیزبینی، این لایه های پنهان توقعات اجتماعی را آشکار می کنند و نشان می دهند که چگونه می توان با آگاهی از آن ها، خود را از این بارهای اضافی رها ساخت.
احترام متقابل و مرزهای نامرئی
حتی در ساده ترین تعاملات اجتماعی نیز توقعات می توانند مشکل ساز شوند. به عنوان مثال، انتظار اینکه فردی به دلیل سن یا مقامش، هنگام ورود به اتاق، همه باید از جای خود بلند شوند. اگر این انتظار برآورده نشود، ممکن است خشم و ناراحتی به همراه داشته باشد. در حالی که احترام یک ارزش مهم است، انتظار اجباری آن می تواند خود به نوعی بی احترامی تبدیل شود. کتاب یادآور می شود که این چیزهایی که ما در ذهنمان برجسته کرده ایم و در طول روز به آن ها فکر می کنیم، اغلب علت اصلی اضطراب هایی هستند که بی شک نمی توانند سالم باشند. اینجاست که اهمیت تعیین مرزهای روشن و احترام به استقلال فردی بیش از پیش خود را نشان می دهد. وقتی افراد بتوانند بدون ترس از قضاوت یا رنجاندن دیگری، خودشان باشند و انتظاراتشان را به وضوح بیان کنند، بسیاری از سوءتفاهم ها و دلخوری ها از بین می روند.
توقعات در پیچ و خم زندگی زناشویی و خانوادگی
روابط زناشویی و خانوادگی، از آن دست ارتباطات عمیق و پیچیده ای هستند که بیشترین تأثیر را از توقعات می پذیرند. در این فضا، نزدیکی عاطفی و زندگی مشترک، زمینه را برای شکل گیری انتظاراتی فراهم می کند که اغلب به زبان آورده نمی شوند و همین ناگفته ها، به مرور زمان، به خرده هایی لعنتی تبدیل می شوند.
وظایف یا کمک؟ بازتعریف نقش ها در خانه
کتاب به یکی از پرتکرارترین مسائل در روابط زناشویی می پردازد: تقسیم وظایف خانه. سوالی که پیش می آید این است که آیا وقتی زن خانه را تمیز می کند یا به خودش می رسد، این وظیفه ی اوست؟ یا وقتی مرد سر کار می رود، تمام خرج ها را می دهد و امنیت را ایجاد می کند، ملزم به انجام آن هاست؟ «این خرده های لعنتی» با طرح این سوالات، ذهن خواننده را به چالش می کشد تا نگاهی دوباره به مفاهیمی چون «وظیفه» و «کمک» در زندگی مشترک داشته باشد. نویسندگان به این باور غلط می پردازند که برخی وظایف، بدون هیچ توافق صریحی، به طور پیش فرض به یکی از طرفین محول شده اند و برآورده نشدن آن ها منجر به رنجش و دلخوری می شود.
اینجا تفاوت «وظیفه» با «همکاری داوطلبانه» روشن می شود. اگر مردی به همسرش در کارهای خانه کمک می کند، آیا این یک لطف است یا انجام وظیفه مشترک؟ کتاب پیشنهاد می کند که نگاه «طلبکارانه» به نقش ها در خانه، روابط را به سمت و سوی منفی سوق می دهد و می تواند حس «زن و شوهر یا کلفت و نوکر؟» را در ذهن ایجاد کند. این رویکرد، صمیمیت و احترام متقابل را کاهش می دهد و به جای حس «ما»، حس «من» و «تو» را پررنگ می کند. رهایی از این دام، نیازمند گفت وگوی صریح، بازتعریف نقش ها و پذیرش این نکته است که زندگی مشترک، نیازمند همکاری داوطلبانه و بر پایه ی عشق و احترام است، نه فهرستی از وظایف اجباری.
توقعات غیرزبانی: سایه های ناگفته
شاید خطرناک ترین نوع توقعات، آن هایی باشند که هرگز به زبان نمی آیند. این توقعات غیرزبانی، همچون سایه هایی در پس زمینه روابط، کمین کرده اند و به محض برآورده نشدن، به زخم هایی عمیق تبدیل می شوند. همسران ممکن است از یکدیگر انتظار داشته باشند که احساسات، نیازها و حتی افکارشان را «بخوانند» و بدون هیچ اشاره ای، به آن ها پاسخ دهند. این «چرا خودش نمی فهمد؟» یا «مگر نگفتنی است؟»ها، ریشه ی بسیاری از دلخوری ها و فاصله افتادن ها در روابط زناشویی است.
کتاب با هوشمندی به این نکته می پردازد که عدم بیان صریح توقعات، خود یک توقع بزرگ و اغلب غیرمنطقی است. هیچ کس نمی تواند ذهن دیگری را بخواند. برای ساختن یک رابطه ی سالم و پایدار، نیاز است که هر دو طرف، انتظارات، نیازها و مرزهای خود را با شفافیت و احترام بیان کنند. این گفت وگوی صریح، پل ارتباطی محکمی می سازد که از شکل گیری «خرده های لعنتی» جلوگیری می کند و به جای آن، فضایی برای درک متقابل و صمیمیت عمیق تر فراهم می آورد. این کتاب، ابزاری قدرتمند برای شروع چنین گفت وگوهایی و بازنگری در الگوهای ذهنی است که سال هاست بدون چالش پذیرفته شده اند.
فواید شگفت انگیز رهایی از بند توقعات
با رها شدن از بند نامرئی توقعات بی جا، دریچه هایی تازه به سوی آرامش، رضایت و بهبود کیفیت زندگی گشوده می شود. کتاب «این خرده های لعنتی» با دقت و ظرافت، نتایج مثبت و فواید بی شماری را که از تمرین بی توقعی و بازنگری در انتظارات حاصل می شود، برای خواننده ترسیم می کند.
کاهش اضطراب و استرس: سبکی روح و ذهن
یکی از ملموس ترین و فوری ترین نتایج حذف توقعات بی جا، کاهش چشمگیر اضطراب و استرس است. ذهن انسان مدام در حال پیش بینی و قضاوت است؛ پیش بینی اینکه دیگران چگونه باید رفتار کنند و قضاوت درباره ی عدم انطباق واقعیت با این پیش فرض ها. این چرخه فکری، منبعی بی پایان از نگرانی، خشم و ناامیدی است. وقتی از این چرخه رها می شویم، ذهن به آرامش می رسد. دیگر نیازی نیست انرژی زیادی را صرف کنترل نتایج یا تغییر دیگران کنیم. این رهایی، منجر به سبکی ذهن و روح می شود، گویی باری سنگین از روی دوش ما برداشته شده است. فرد در می یابد که بسیاری از نگرانی های روزمره، ریشه در انتظارات نامعقولی دارند که خود او یا جامعه برایش ساخته است.
بهبود کیفیت روابط: ژرفای صمیمیت
زمانی که توقعات بی جا از روابط حذف می شوند، کیفیت و عمق روابط انسانی به طرز شگفت آوری افزایش می یابد. دیگر دوستی ها به صندوق سرمایه گذاری تبدیل نمی شوند و روابط زناشویی از بار «وظایف تحمیلی» رها می گردند. افراد می توانند یکدیگر را آن گونه که هستند بپذیرند، بدون اینکه مدام به دنبال تغییر یا قالب بندی آن ها در چارچوب انتظارات خود باشند. این پذیرش متقابل، زمینه ساز صمیمیت بیشتر، درک عمیق تر و کاهش دلخوری ها می شود. ارتباطات صادقانه تر و بدون فیلترهای ذهنی شکل می گیرند و افراد می توانند در کنار یکدیگر، احساس امنیت و آرامش بیشتری را تجربه کنند. این رهایی از توقع، به روابط بال و پر پرواز می دهد و آن ها را از قید و بندهای خسته کننده آزاد می کند.
مسئولیت پذیری فردی: قدرت درونی برای حال خوب
یکی از مهم ترین تحولات ناشی از بی توقعی، تبدیل «روحیه ی طلبکارانه» به «مسئولیت پذیری در قبال حال خوب خود» است. فرد متوجه می شود که مسئولیت خوشبختی و آرامش او بر عهده خودش است و نمی تواند آن را به گردن دیگران یا شرایط بیرونی بیندازد. این تغییر دیدگاه، نیرویی عظیم برای کنترل زندگی به او می دهد. به جای اینکه منتظر بمانیم تا دیگران ما را شاد کنند یا نیازهایمان را برآورده سازند، خودمان دست به کار می شویم. این به معنای توسعه مهارت های مقابله ای، افزایش خودآگاهی و توانمندسازی درونی است. با این رویکرد، فرد کمتر درگیر مقایسه، حسادت یا رقابت می شود و بیشتر بر رشد و پیشرفت شخصی خود تمرکز می کند. این حس مالکیت بر زندگی، منبعی پایدار از رضایت و قدرت است.
سبکباری و آرامش درونی: زندگی همچون درخت
در نهایت، اوج رهایی از توقعات، رسیدن به «آرامش درونی» و «سبکبار مانند درخت» است. همان طور که یک درخت با ریشه های محکم در خاک، در برابر طوفان ها سر خم نمی کند و شاخه هایش را با هر بادی رها می سازد، انسانی که از توقعات رها شده، نیز با ثبات درونی و پذیرش، با فراز و نشیب های زندگی روبرو می شود. او یاد می گیرد که خود را به جریان زندگی بسپارد، بدون اینکه به نتایج آن چنگ زند. این سبکباری، به معنای آزادی از بند تعلقات ذهنی و رها شدن از قید و بند «باید»هایی است که سنگینی شان روح را فرسوده می کند. این حالت، یک حس عمیق از هماهنگی با جهان هستی و تجربه ی زندگی در لحظه ی حال را به ارمغان می آورد؛ حالتی که در آن، فرد خود را فارغ از قضاوت ها و انتظارات دیگران، آزاد و رها احساس می کند.
درس های ماندگار و نتیجه گیری
سفر در صفحات کتاب «این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا»، گویی کشف دوباره ای از خود و روابط پیرامونمان است. این اثر ارزشمند، بیش از آنکه صرفاً به نقد توقعات بپردازد، چراغی است بر مسیر خودشناسی و رهایی. پیام اصلی کتاب، در اهمیت بازنگری در توقعاتمان نهفته است؛ انتظاراتی که گاه ناخودآگاه، سنگینی بارشان را بر دوش می کشیم و زندگی را از شیرینی و آرامش تهی می سازیم. نویسندگان، به ما یادآوری می کنند که با مدیریت هوشمندانه این خرده های لعنتی، می توانیم به یک زندگی رضایت بخش تر، روابط عمیق تر و آرامشی پایدارتر دست یابیم.
این کتاب از ما می خواهد که در آینه ی درونمان نگاه کنیم و صادقانه از خود بپرسیم: «چه انتظاراتی از خود و دیگران دارم که شاید بی مورد باشند؟» و «چگونه می توانم با رها کردن این انتظارات، فضایی برای رشد و آرامش ایجاد کنم؟» این تفکر، سرآغازی است برای یک تحول درونی. «این خرده های لعنتی» صرفاً یک کتاب خواندنی نیست، بلکه راهنمایی عملی است برای آنکه آموزه هایش را در زندگی روزمره به کار گیریم؛ از نحوه ی تعامل با همکاران و دوستان گرفته تا بازتعریف نقش ها در خانواده و حتی رابطه با خودمان.
برای کسانی که این خلاصه را مطالعه کرده اند و احساس کرده اند که ندای این کتاب با روحشان همخوان است، توصیه می شود تا نسخه کامل آن را تهیه و با دقت و تأمل بیشتری مطالعه کنند. عمق و گستردگی مفاهیم مطرح شده در کتاب، تجربه ای غنی تر از خودشناسی و رشد فردی را ارائه خواهد داد. با هر صفحه از این کتاب، گامی به سوی رهایی از بند توقعات و رسیدن به «سبکباری مانند درخت» برمی داریم و دنیایی سرشار از صلح و رضایت را برای خود و اطرافیانمان خلق می کنیم.
مشخصات کتاب و نویسنده
کتاب «این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا»، اثری ارزشمند است که توسط گروهی از نویسندگان به رشته تحریر درآمده و نگاهی عمیق به پدیده ی توقعات انسانی دارد.
عنوان | توضیحات |
---|---|
نام کامل کتاب | این خرده های لعنتی: نوشتاری در باب توقعات بیجا |
نویسنده | گروه نویسندگان (هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس) |
ناشر | انتشارات شمس الشموس |
سال انتشار | ۱۴۰۲ (آخرین چاپ منتشر شده در رقبا) |
تعداد صفحات | ۲۱۲ صفحه (نسخه الکترونیک در رقبا) |
فرمت کتاب | EPUB (نسخه الکترونیک در رقبا) |
شابک | 978-964-2910-33-5 (در رقبا) |