خلاصه کتاب مأموریت خیلی ممکن – عباس حسنعلی پور

خلاصه کتاب مأموریت خیلی ممکن ( نویسنده عباس حسنعلی پور )
تغییر عادت های مخرب و ساخت عادت های مثبت، هدفی است که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند و اغلب با چالش هایی در این مسیر روبرو می شوند. کتاب «مأموریت خیلی ممکن» نوشته عباس حسنعلی پور، پاسخی جامع و کاربردی به این دغدغه ها ارائه می دهد و به خواننده کمک می کند تا نه تنها عادت های نامطلوب را کنار بگذارد، بلکه مسیرهای جدیدی برای رشد و موفقیت شخصی باز کند. این کتاب نقشه راهی برای درک عمیق تر سازوکارهای ذهنی و رفتاری است که زندگی افراد را شکل می دهند.
شاید در زندگی بسیاری از افراد پیش آمده باشد که بارها تلاش کرده اند تا عادت های ناخواسته را ترک کرده و یا عادت های جدید و مفیدی را در خود بپرورانند، اما هر بار پس از چند روز یا چند هفته، خود را در همان نقطه شروع و حتی بدتر از آن، با ناامیدی و احساس شکست روبرو دیده اند. این تجربه مشترک، نشان دهنده پیچیدگی فرآیند تغییر عادت است که بدون شناخت صحیح سازوکارها و ابزارهای لازم، به ندرت به نتیجه مطلوب می رسد. «مأموریت خیلی ممکن» با رویکردی عملی و الهام بخش، این باور را تقویت می کند که تغییر نه تنها ممکن است، بلکه با آگاهی از اصول صحیح، به یک مأموریت خیلی ممکن تبدیل خواهد شد.
چرا مأموریت خیلی ممکن یک گنجینه است؟ (مشکلاتی که کتاب حل می کند)
بسیاری از افراد با چالش های مشابهی در زمینه تغییر عادت ها دست و پنجه نرم می کنند. گاهی فردی قصد دارد هر روز یک ساعت ورزش کند، اما پس از چند روز، انگیزه او تحلیل می رود و تلاش هایش به شکست می انجامد. دیگری شاید بارها به خود قول داده است که یک رژیم غذایی سالم را از شنبه شروع کند، اما این شنبه هرگز از راه نمی رسد یا اگر هم برسد، پایداری لازم را ندارد. ترک سیگار، مطالعه منظم، یا حتی مدیریت زمان و تعلل، همه از جمله مبارزاتی هستند که انسان با آن ها روبروست و اغلب، حس ناتوانی و ناامیدی را به همراه دارند.
مشکل اینجاست که اکثر افراد در تلاش برای تغییر عادت ها، به جای ریشه یابی و درک عمیق مکانیزم های درونی، صرفاً بر نیروی اراده خام تکیه می کنند. نیروی اراده، مانند یک عضله، پس از مدتی خسته می شود و از کار می افتد. کتاب «مأموریت خیلی ممکن» به این مشکلات از ریشه می پردازد. این کتاب صرفاً به ارائه دستورالعمل های سطحی نمی پردازد، بلکه به خواننده می آموزد که عادت ها چگونه در مغز شکل می گیرند، چگونه تثبیت می شوند و چگونه می توان آن ها را به طور پایدار تغییر داد. این یک نقشه راه عملی است که به جای نئوکورتکس (بخش منطقی مغز)، بر بخش های عمیق تر و ناخودآگاه مغز که ریشه ی عادت ها در آنجاست، تأثیر می گذارد.
نویسنده با روشن کردن جنبه های پنهان این فرآیند، به خواننده نشان می دهد که شکست های پیشین ناشی از ضعف اراده نبوده، بلکه به دلیل عدم آگاهی از کلید عادت و روش های صحیح فعال سازی آن بوده است. این کتاب به خواننده کمک می کند تا به جای جنگیدن با خود، با سیستم طبیعی مغز خود همراه شود و تغییر را به یک فرآیند لذت بخش و پایدار تبدیل کند.
عباس حسنعلی پور: نویسنده ای که کلید عادت ها را معرفی می کند
عباس حسنعلی پور، نویسنده کتاب «مأموریت خیلی ممکن»، از جمله افرادی است که سال ها در حوزه توسعه فردی و به ویژه در زمینه شکل گیری و تغییر عادت ها، به مطالعه و تحقیق پرداخته است. تخصص او در این زمینه، باعث شده تا او بتواند مفاهیم پیچیده روانشناسی و علوم اعصاب را به زبانی ساده و کاربردی برای مخاطبانش بیان کند. او با درک عمیق از چالش هایی که افراد در مسیر خودسازی با آن ها روبرو هستند، راهکارهایی را ارائه داده که نه تنها از نظر علمی معتبرند، بلکه در زندگی واقعی نیز قابل اجرا و ملموس هستند.
تجربیات و دانش او در این حوزه، به «مأموریت خیلی ممکن» اعتبار ویژه ای بخشیده است. او با دیدگاهی واقع بینانه، اما در عین حال الهام بخش، خواننده را قدم به قدم در مسیر درک و تسلط بر عادت هایش همراهی می کند. این رویکرد عملی، برگرفته از سال ها آموزش، مشاوره و مشاهده تأثیرات مثبت تغییر عادت ها در زندگی افراد مختلف است که حسنعلی پور با دقت آن ها را گردآوری و در قالب این کتاب ارزشمند ارائه داده است. او به خواننده اطمینان می دهد که ابزارهایی که در دست دارد، حاصل تجربه و دانش عمیق است و می تواند به او در هر مرحله از مسیر کمک کند.
کشف کلید عادت: هسته مرکزی فلسفه کتاب
در قلب فلسفه «مأموریت خیلی ممکن»، مفهوم کلید عادت قرار دارد. این کلید، در واقع مجموعه ای از اصول، بینش ها و تکنیک هایی است که به افراد اجازه می دهد تا کنترل کامل بر فرآیند شکل گیری و تغییر عادت های خود را به دست آورند. نویسنده تأکید می کند که تغییر عادت، یک فرآیند اسرارآمیز و خارج از کنترل نیست، بلکه سیستمی قابل یادگیری و قابل مدیریت است.
این کتاب به خواننده می آموزد که عادت ها نیروی محرکه قدرتمندی در زندگی هستند. آن ها نه تنها تعیین کننده موفقیت های فردی و شغلی، بلکه شکل دهنده هویت و سرنوشت هر انسانی به شمار می آیند. کلید عادت که در این کتاب معرفی می شود، به معنای درک عمیق تر این نیروها و استفاده آگاهانه از آن ها به نفع خود است. این مفهوم بر این ایده استوار است که هر عادت، چه خوب و چه بد، یک ساختار و الگوی مشخص در مغز دارد و با شناسایی و دستکاری این الگو، می توان به تغییرات شگرفی دست یافت.
«مأموریت خیلی ممکن» با این رویکرد، به خواننده نشان می دهد که چطور می تواند با به کارگیری این کلید، موانع ذهنی و رفتاری را از سر راه بردارد و آرزوهای دیرینه خود را به واقعیت تبدیل کند. این کتاب ثابت می کند که تغییر عادت ها، آن قدرها هم که به نظر می رسد دشوار نیست؛ بلکه با داشتن ابزار و دانش صحیح، به یک مأموریت خیلی ممکن تبدیل می شود که هر کسی می تواند از عهده آن برآید.
درس های کلیدی و آموزه های محوری کتاب مأموریت خیلی ممکن:
«مأموریت خیلی ممکن» مملو از آموزه های بنیادین و کاربردی است که به خواننده کمک می کند تا دیدگاهی جامع و عمیق نسبت به عادت ها پیدا کند. این درس ها پایه های لازم را برای هرگونه تغییر پایدار فراهم می آورند و از سطح صرفاً تئوری فراتر می روند.
آشنایی با مغزهای سه گانه و نقش آن ها در شکل گیری عادت
یکی از مهم ترین آموزه های کتاب، معرفی مدل «مغزهای سه گانه» است. این مدل، مغز انسان را به سه بخش اصلی تقسیم می کند: مغز خزنده (Reptilian Brain)، مغز پستاندار (Mammalian Brain) و نئوکورتکس (Neocortex).
- مغز خزنده: قدیمی ترین بخش مغز است که مسئول بقا، غرایز اولیه و واکنش های خودکار است. عادت ها اغلب در این بخش ریشه دارند، زیرا هدف آن ها صرفه جویی در انرژی مغز است.
- مغز پستاندار: مسئول احساسات، حافظه و روابط اجتماعی است. این بخش به ما کمک می کند تا تجربیات را با احساسات پیوند دهیم و پاداش ها و تنبیهات را درک کنیم.
- نئوکورتکس: بخش جدیدتر و منطقی مغز است که مسئول تفکر انتزاعی، برنامه ریزی، حل مسئله و تصمیم گیری های آگاهانه است. این همان بخشی است که ما از آن برای تصمیم به تغییر عادت استفاده می کنیم.
نویسنده توضیح می دهد که اکثر اوقات، تلاش برای تغییر عادت ها صرفاً از طریق نئوکورتکس صورت می گیرد، در حالی که ریشه عادت در بخش های قدیمی تر مغز است. کلید موفقیت در تغییر عادت، درک تعامل این سه بخش و همسو کردن آن ها با یکدیگر است. این کتاب به خواننده می آموزد که چگونه با بخش های ناخودآگاه مغز خود کار کند، نه اینکه با آن ها بجنگد.
چرخه و فرمول عادت: از نشانه تا پاداش
فهم چرخه عادت، یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که کتاب در اختیار خواننده قرار می دهد. این چرخه شامل سه عنصر اصلی است:
- نشانه (Cue): محرکی که آغازگر یک عادت است. این می تواند یک زمان خاص، یک مکان، یک وضعیت عاطفی، حضور افراد خاص، یا یک اقدام قبلی باشد. برای مثال، دیدن ریموت تلویزیون (نشانه) می تواند آغازگر تماشای تلویزیون شود.
- روال (Routine): رفتاری که در پاسخ به نشانه انجام می شود. این همان خود عادت است. به عنوان مثال، لمس ریموت، روشن کردن تلویزیون و نشستن روی مبل.
- پاداش (Reward): نتیجه ای که از انجام عادت به دست می آید و مغز آن را لذت بخش می داند. این پاداش، تمایل مغز به تکرار چرخه را تقویت می کند. مثلاً آرامش ناشی از تماشای یک برنامه مورد علاقه.
«مأموریت خیلی ممکن» به خواننده می آموزد که چگونه این چرخه را در عادت های خوب و بد خود شناسایی کند. با درک دقیق این سه عنصر، می توان در مرحله روال مداخله کرد و یک روال جدید و مثبت را جایگزین روال قبلی کرد، در حالی که نشانه و پاداش حفظ می شوند.
قاعده طلایی تغییر عادت: جایگزینی به جای حذف
«کتاب مأموریت خیلی ممکن به ما می آموزد که برای تغییر پایدار عادت ها، باید بر جایگزینی متمرکز شد، نه صرفاً بر حذف. مغز ما از خلأ بیزار است؛ پس باید یک عادت مثبت را جایگزین عادت منفی کرد تا فضایی خالی باقی نماند.»
این قاعده یکی از مهم ترین اصول عملی کتاب است. بسیاری از افراد سعی می کنند صرفاً یک عادت بد را حذف کنند، اما از آنجا که نیاز پشت آن عادت برطرف نشده است، این تلاش به شکست می انجامد. مغز انسان از خلأ بیزار است و معمولاً به دنبال راهی برای پر کردن آن می گردد.
قاعده طلایی می گوید که به جای تلاش برای حذف یک عادت، باید یک روال جدید و مثبت را جایگزین روال قبلی کرد، در حالی که نشانه و پاداش اصلی دست نخورده باقی می مانند. مثلاً، اگر عادت به خوردن تنقلات ناسالم هنگام استرس (نشانه: استرس، پاداش: آرامش موقت) وجود دارد، به جای حذف کامل تنقلات، می توان روال را تغییر داد و هنگام استرس به جای تنقلات، یک لیوان آب نوشید یا چند دقیقه پیاده روی کرد و همان پاداش آرامش را به دست آورد. این رویکرد، مقاومت مغز را کاهش داده و فرآیند تغییر را بسیار آسان تر می کند.
مسیر عصبی: چگونه عادت ها در مغز ما ریشه می دوانند؟
هر بار که یک عادت را انجام می دهیم، مسیرهای عصبی خاصی در مغز ما تقویت می شوند. این مسیرها، مانند جاده هایی در مغز هستند که هر چه بیشتر از آن ها استفاده شود، عمیق تر و هموارتر می شوند. به همین دلیل است که عادت ها به مرور زمان خودکار و ناخودآگاه می شوند و انجام آن ها نیاز به تلاش آگاهانه کمتری دارد.
کتاب توضیح می دهد که برای ساخت یک عادت جدید، باید این مسیرهای عصبی جدید را ایجاد و تقویت کرد و برای ترک یک عادت، باید مسیرهای عصبی مربوط به آن را تضعیف نمود. این کار از طریق تکرار آگاهانه و مداوم رفتار جدید و جلوگیری از تکرار رفتار قدیمی صورت می گیرد. آگاهی از این فرآیند، به خواننده صبر و انگیزه می دهد، زیرا می داند که هر بار تکرار یک عمل مثبت، مانند گذاشتن یک آجر بر روی یک مسیر جدید است که به مرور زمان به یک بزرگراه تبدیل خواهد شد.
۹ گام عملی و مرحله به مرحله برای ایجاد هر عادت جدیدی (با رویکرد مأموریت خیلی ممکن)
کتاب «مأموریت خیلی ممکن» پس از ارائه مبانی نظری، به ۹ گام عملی می پردازد که هر فرد می تواند آن ها را برای ساخت هر عادت جدیدی به کار گیرد. این گام ها یک چارچوب قدرتمند و گام به گام را برای خواننده فراهم می کنند.
گام ۱: وضوح عادت (Clarity)
اولین و حیاتی ترین گام، مشخص کردن دقیق عادتی است که می خواهید بسازید یا ترک کنید. به جای گفتن می خواهم ورزش کنم، باید جزئی تر باشید: می خواهم هر روز صبح ساعت ۷، ۱۵ دقیقه در پارک نزدیک خانه پیاده روی کنم. یا می خواهم روزی ۲۰ صفحه از یک کتاب تخصصی را مطالعه کنم. هرچه عادت وضوح بیشتری داشته باشد، احتمال موفقیت در آن بالاتر است. این گام به معنی تعریف یک هدف اسمارت (SMART) برای عادت است: مشخص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و زمان بندی شده (Time-bound).
گام ۲: انگیزه قدرتمند (Motivation)
شاید بتوان گفت مهم ترین عامل در پایداری هر تغییر، شناخت چرایی عمیق پشت آن است. چرا این عادت برای شما اهمیت دارد؟ چه تأثیری بر زندگی تان خواهد داشت؟ این گام از فرد می خواهد که دلایل عمیق و شخصی خود را برای این تغییر پیدا کند. این انگیزه باید آنقدر قدرتمند باشد که در مواجهه با چالش ها و موانع، شما را به جلو سوق دهد. آیا می خواهید برای سلامتی فرزندانتان الگو باشید؟ آیا به دنبال پیشرفت شغلی و کسب درآمد بیشتر هستید؟ هر دلیلی که از دل و جانتان برخیزد، به شما قدرت بیشتری خواهد داد.
گام ۳: شناسایی محرک ها (Triggers)
هر عادت، یک محرک یا نشانه دارد که آغازگر آن است. در این گام، فرد باید محرک های عادت های بد خود را شناسایی کند و برای عادت های جدید، محرک های مناسب ایجاد کند. مثلاً، اگر عادت به خوردن شیرینی بعد از شام دارید، شام خوردن، نشانه شماست. برای یک عادت جدید مثل مطالعه، می توانید تعیین کنید که بعد از مسواک زدن (محرک)، ۱۰ دقیقه مطالعه خواهم کرد. شناسایی دقیق این محرک ها، به شما امکان می دهد تا در چرخه عادت، آگاهانه وارد شوید و آن را کنترل کنید.
گام ۴: طراحی اقدامک های کوچک (Micro-Actions)
یکی از بزرگترین موانع در شروع یک عادت جدید، احساس سنگینی و بزرگی آن است. «مأموریت خیلی ممکن» بر طراحی اقدامک های کوچک تأکید دارد. این ها قدم های بسیار کوچکی هستند که انجام آن ها تقریباً غیرممکن است که به تعویق بیفتد. به جای اینکه بگویید می خواهم روزی یک ساعت ورزش کنم، شروع کنید با می خواهم روزی ۵ دقیقه نرمش کنم یا حتی فقط کفش ورزشی ام را بپوشم. این اقدامک های کوچک، مقاومت ذهنی را از بین برده و به شما کمک می کنند تا مسیر عصبی را به آرامی بسازید.
گام ۵: ایجاد محیط مساعد (Supportive Environment)
محیط اطراف ما تأثیر شگرفی بر عادت های ما دارد. در این گام، فرد باید محیط فیزیکی و اجتماعی خود را به گونه ای تغییر دهد که انجام عادت های مثبت آسان تر و انجام عادت های منفی دشوارتر شود. اگر می خواهید صبح ها ورزش کنید، لباس های ورزشی خود را از شب قبل کنار تخت بگذارید. اگر می خواهید کمتر تلویزیون ببینید، ریموت کنترل را در کشویی دور از دسترس قرار دهید. این تغییرات کوچک در محیط، به شدت احتمال موفقیت شما را افزایش می دهند.
گام ۶: پیگیری و ثبت پیشرفت (Tracking Progress)
دیدن پیشرفت، خود یک منبع قوی انگیزه است. در این گام، فرد باید پیشرفت خود را در انجام عادت جدید ثبت کند. این کار می تواند از طریق علامت زدن در یک تقویم، استفاده از اپلیکیشن های ردیابی عادت، یا نوشتن در یک دفترچه یادداشت باشد. دیدن زنجیره روزهای موفق، حس موفقیت و تعهد را تقویت می کند و به فرد یادآوری می کند که چقدر پیشرفت کرده است. این کار به مغز نشان می دهد که تلاش هایش نتیجه بخش است.
گام ۷: پیش بینی موانع (Anticipate Obstacles)
هیچ مسیری بدون چالش نیست. افراد موفق، کسانی نیستند که با مانع روبرو نمی شوند، بلکه کسانی هستند که موانع را پیش بینی می کنند و برای آن ها برنامه ریزی دارند. در این گام، فرد باید تمام موانع احتمالی که ممکن است او را از انجام عادت جدید بازدارند، شناسایی کند و برای هر کدام، یک راه حل از پیش تعیین کند. اگر صبح باران آمد، به جای پیاده روی، در خانه یوگا خواهم کرد. این اگر-پس (If-Then) برنامه ریزی، به شما کمک می کند تا در لحظه مواجهه با مانع، بدون تردید عمل کنید.
گام ۸: پاداش دهی موثر (Effective Rewards)
مغز ما به دنبال پاداش است. پاداش ها، تمایل ما به تکرار رفتار را تقویت می کنند. در این گام، فرد باید برای خود پاداش های کوچک و فوری تعیین کند که بلافاصله پس از انجام عادت دریافت می شود. این پاداش ها نباید به گونه ای باشند که عادت را از بین ببرند (مثلاً بعد از ورزش کردن یک شیرینی بزرگ بخورید). پاداش می تواند تماشای یک قسمت کوتاه از سریال مورد علاقه، گوش دادن به یک آهنگ دلنشین، یا حتی یک کلمه تشویق کننده به خود باشد. این پاداش ها، نقش حیاتی در تثبیت عادت در مغز دارند.
گام ۹: تعهد و بازبینی (Commitment & Review)
ساخت عادت، یک فرآیند یک باره نیست، بلکه یک مسیر دائمی است. در این گام، فرد باید به مسیر خود متعهد بماند و به طور منظم پیشرفت خود را بازبینی کند. این بازبینی می تواند هفتگی یا ماهانه باشد تا عادت ها را تقویت کرده و در صورت نیاز، گام ها را بهبود بخشد. از خود بپرسید: چه چیزی خوب پیش رفت؟ چه چیزی می توانست بهتر باشد؟ چه تغییراتی می توانم در برنامه خود ایجاد کنم؟ این تعهد و بازبینی مداوم، تضمین کننده پایداری عادت ها و سازگاری با شرایط جدید زندگی است.
قدرت اقدامک ها: کلید شروع های کوچک و پایدار
در میان تمام آموزه های «مأموریت خیلی ممکن»، مفهوم اقدامک ها یا شروع های بسیار کوچک (Micro-Actions) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این ایده بر این مبنا استوار است که برای غلبه بر مقاومت درونی، اهمال کاری و ترس از شکست، باید قدم هایی آنقدر کوچک و بی اهمیت برداریم که انجام ندادن آن ها دشوارتر از انجام دادنشان باشد.
بسیاری از افراد هنگام شروع یک عادت جدید، به دلیل وسعت هدف و عظمت کاری که باید انجام دهند، دچار فلج تحلیل می شوند و هرگز شروع نمی کنند. مثلاً، فکر می کنند باید روزی یک ساعت ورزش سنگین انجام دهند، در حالی که همین فکر، مانعی بزرگ برای شروع است. اقدامک ها این مانع را از بین می برند.
مثال های عملی از اقدامک ها که خواننده می تواند بلافاصله به کار گیرد:
- اگر می خواهید بیشتر مطالعه کنید: به جای هدف خواندن یک کتاب در هفته، هدف بگذارید امروز فقط یک پاراگراف از کتابم را می خوانم. یا فقط کتاب را باز می کنم و اولین جمله را می خوانم.
- اگر می خواهید هر روز صبح زود بیدار شوید: به جای یک ساعت زودتر بیدار می شوم، هدف بگذارید فقط ۱۰ دقیقه زودتر از دیروز بیدار می شوم و پایم را از تخت بیرون می گذارم.
- اگر می خواهید سالم تر غذا بخورید: به جای رژیم غذایی کامل می گیرم، بگویید فقط امروز یک لیوان آب بیشتر می نوشم یا فقط یک میوه بیشتر می خورم.
- اگر می خواهید اتاقتان را مرتب کنید: هدف بگذارید فقط یک وسیله را سر جای خودش می گذارم.
این اقدامک های کوچک، دو مزیت بزرگ دارند: اولاً، مقاومت ذهنی را به حداقل می رسانند و شروع کار را آسان می کنند. دوماً، به مرور زمان مسیرهای عصبی مربوط به عادت جدید را تقویت می کنند. هر بار که شما یک اقدامک کوچک را انجام می دهید، به مغز خود پیغام می دهید که این کار آسان است، خطرناک نیست و نیازی به انرژی زیاد ندارد. این فرآیند، به تدریج اعتماد به نفس فرد را افزایش داده و او را برای برداشتن قدم های بزرگ تر آماده می کند.
سخن آخر نویسنده و جمع بندی (مأموریت شما، اکنون خیلی ممکن است!)
در پایان کتاب «مأموریت خیلی ممکن»، عباس حسنعلی پور بر این نکته تأکید می کند که تغییر، فرآیندی دائمی و قدرتمند است که در دستان خود شماست. پیام اصلی کتاب این است که هر فرد، بدون توجه به گذشته و عادت های پیشین خود، این توانایی را دارد که با آگاهی از اصول صحیح، مسیر زندگی اش را از نو بسازد و به سمت آرزوهایش حرکت کند. این کتاب به خواننده یادآوری می کند که شما تنها با تکیه بر اراده نیستید؛ شما ابزارهایی در دست دارید که می توانند این مأموریت را از غیرممکن به خیلی ممکن تبدیل کنند.
نویسنده با لحنی الهام بخش، خواننده را به برداشتن اولین قدم، هرچند کوچک، تشویق می کند. او بر این باور است که قدرت در شروع کردن است. یک اقدامک کوچک، می تواند جرقه ای باشد برای شعله ور شدن آتشی بزرگ از تغییرات مثبت. کتاب به فرد اطمینان می دهد که مسیر ممکن است چالش هایی داشته باشد، اما با دانش و ابزارهایی که «مأموریت خیلی ممکن» در اختیارتان قرار می دهد، می توانید با اقتدار از پس آن ها برآیید.
در نهایت، این کتاب بیش از یک راهنما، یک دعوت نامه است؛ دعوت به یک زندگی آگاهانه تر، هدفمندتر و سرشار از موفقیت هایی که با تسلط بر عادت ها، یکی پس از دیگری محقق خواهند شد. مأموریت شما، هر چه که باشد، اکنون با مسلح شدن به کلید عادت، خیلی ممکن است.
آیا مطالعه کامل کتاب مأموریت خیلی ممکن برای شما مفید است؟ (نتیجه گیری و Call to Action)
اگر شما نیز از جمله افرادی هستید که بارها برای تغییر عادت های خود تلاش کرده اید و به نتیجه مطلوب نرسیده اید؛ اگر به دنبال درک عمیق تری از مکانیزم های ذهنی خود برای ساخت عادت های پایدار هستید؛ و اگر می خواهید با یک رویکرد عملی و گام به گام، کنترل زندگی خود را به دست بگیرید، مطالعه کامل کتاب «مأموریت خیلی ممکن» نوشته عباس حسنعلی پور، یک سرمایه گذاری ارزشمند برای شما خواهد بود. این کتاب نه تنها تئوری ها را توضیح می دهد، بلکه با ارائه ۹ گام عملی، یک نقشه راه برای تبدیل تئوری به عمل در اختیار شما قرار می دهد.
از دانشجویی که به دنبال افزایش ساعات مطالعه است تا کارآفرینی که می خواهد بهره وری خود را بالا ببرد، و از هر فردی که در آرزوی زندگی سالم تر یا موفقیت بیشتر است، این کتاب می تواند چراغ راهی باشد. خلاصه ای که خواندید، تنها گوشه ای از گنجینه دانش و تجربه نهفته در این کتاب است. برای بهره مندی کامل از جزئیات، مثال های بیشتر و عمق بینش نویسنده، توصیه می شود که نسخه کامل «مأموریت خیلی ممکن» را مطالعه نمایید و کلید عادت را به طور کامل در زندگی خود فعال کنید.