در اعتراضات خیابانی مقصر کیست؟
ناراحتی جدا از اعتراض است. مزاحمت همیشه محکوم است و نوعی کودتا به نفع دیگران است. کسی که امنیت را به هم می زند نمی داند چه می خواهد. اگر به بیرون وابسته نباشند و اهداف مشخصی برای ما داشته باشند، خود آشوبگران آینده مشخصی در ذهن ندارند و امیدشان به وعده های دیگران است. در هر صورت مزاحمت و اینکه آیا آنها از خارج تغذیه شده اند یا نه موضوعی است که باید بررسی شود.
اما اعتراض در دانشگاه یا خیابان با احساسات برخی از جوانان همراه است که باید از ناآرامی ها جدا شوند. من با چند نفر از دوستان صحبت می کردم که آنها چیزهایی گفتند که من دیدم که بیان مختصر آن بی دلیل نیست. بسیاری به دلایل زیر اعتراض می کنند. می گفتند بسیاری از کسانی که با احساسات وارد میدان می شوند، مورد آزار دیگران قرار می گیرند، زیرا دلبستگی ندارند. آنها فکر می کنند اگر اعتراض کنند و دستگیر شوند چیزی برای از دست دادن ندارند:
- هیچ شغل دولتی و غیردولتی ندارند. واضح است که اولین چیزی که جوان می خواهد شغل است و دولت باید برای هر فردی شغلی اعم از دائمی یا فصلی در نظر بگیرد. اشتغال مهمترین نیاز جوانان هر کشوری است یا حتی کارگران روزمزد امید به کار و درآمد نیستند.
- پول ندارند، معلوم است وقتی کار نباشد، جوان پولی ندارد و حتماً دستش می خورد و اعتراض می کند. البته کسانی که از پول غیرمنتظره والدین یا نزدیکان خود استفاده می کنند، در صورت اعتراض، معمولاً در پشت صحنه حضور دارند.
- مسکن ندارند. واضح است که این افراد مسکن ندارند و دولت حداقل مسکن لازم برای تشکیل خانواده را برای این جوانان فراهم نکرده است.
- زن و بچه ندارند. باز هم به دلیل نداشتن کار منطقی و پایدار، جوان ازدواج نمی کند و بچه دار می شود و از این نظر رابطه و وابستگی ندارد و اگر وجود داشته باشد آینده ای برای آنها نمی بیند.
- آنها دانشجو نیستند. اکثر این افراد دانش آموزی نیستند که از ترس نمره یا اخراج اعتراضی نداشته باشند یا شاید از جایی به آنها قول داده شده باشد.
- آنها تمایلی به رفتن و شرکت در خدمات عمومی ندارند.
- در عوض، آنچه دارند و آنچه می بینند یا می شنوند، البته احتمالاً با تبعیض، رانت خواری، بی عدالتی و رویاها اغراق شده است.
- آنها تفاوت گفتار و کردار برخی از مسئولان را می بینند که در مواقعی باعث تعجب و نفرت می شود.
- آنها وعده های عملی نشده را می بینند که باعث ناامیدی و سرخوردگی آنها می شود.
- آنها موانع بوروکراتیکی را می بینند که برای انجام هر کاری باید از آن عبور کنند.
- کسانی که با کتاب قهر می کنند یا بی سواد هستند یا خواندن و نوشتن لازم را ندارند و طبیعتاً کتاب نمی خوانند یا کتاب هایی می خوانند که جز ناامیدی در وجودشان ایجاد نمی کند.
- آنها از رادیو و تلویزیون به دلیل تبلیغات نامناسب یا شاید اشتباهات رادیویی و تلویزیونی یا تبلیغات بد عصبانی هستند.
- آنها هم به دلیل سلایق متفاوت از خانواده جدا هستند و اصولاً یا آنها را نمی بینند یا اگر ببینند بحثی نیست.
- آنها فقط با جعبه جادویی موبایل و ابزارهای مشابه، با آن تبلیغات دروغین، بمباران حمایت شده و اغلب غیرمستند سازگار هستند. اگر نگوییم جدید با آموزش بد در انواع موضوعات مختلف همراه است.
پس جوانی، احساسات و آرزوهای برآورده نشده باقی می ماند. البته از این نکته غافل شویم که بسیاری از جوانان ما زیر بار هیچ کاری نمی روند و در صورت داشتن درآمد خود را بیکار نشان می دهند.
در این شرایط چه کسی مقصر است؟
این مسائل فقط مربوط به دولت فعلی نیست. این مشکلات و فرآیندهای آنها در اکثر دولت ها وجود دارد و اینکه چرا در مواقعی حاد می شوند نیاز به بررسی و اقدام جمعی دارد. واضح است که فقط یک واحد مسئول حل این مشکلات نیست، اگرچه رئیس به عنوان هماهنگ کننده همیشه مورد سوال قرار می گیرد. لذا بررسی عملکرد وظایفی که مهمترین آنها عبارتند از:
بهبود شرایط اقتصادی و بالاتر از همه تقویت پول ملی؛
علاقه هر سازمان به وظایف به روز شده خود؛
هماهنگی کامل درونی و بیرونی نهادها و سازمانها با هم در انجام وظایف.
آمار دقیق، بهبود یافته و به روز را در سراسر صفحه دریافت کنید.
6565