دلایل لبخند رضایت شاهزاده عربستانی از توافق با ایران چیست؟
رسول سلیمی: هشت سال از حمله تندروهای داخل ایران به سفارت عربستان می گذرد و ولیعهد این کشور بر خلاف سالهای اول ولیعهدی، تمایل کمتری به جنگ افروزی یا کنشگری های خشونت طلبانه نشان می دهد. تغییر سرنوشت جنگ در سوریه، مقاومت شیعیان در یمن، مسائلی است که عربستان را در مسیرهای جنگ نظامی، ناکام گذاشته است. در مقابل سوای از حفظ راهبرد امنیتی-نظامی ایران در خاورمیانه برای حفظ میدان هژمونی بین شیعیان و آنچه کشورهای محور مقاومت نامیده می شوند، به مرور عربستان از راهبرد برتری نظامی به راهبرد برتری اقتصادی تغییر مسیر داده است.
از نگاه کارشناسان روابط بین الملل، عربستان از سال۱۳۹۴ در محافل بینالمللی گفته «با ایران در عراق، سوریه، لبنان و دیگر مناطق خاورمیانه به توافق برسد و حتی سهم یکدیگر را تبیین کنند اما در یمن حاضر نیستند عقب نشینی کنند» این در حالی است که در صورت عدم توافق ایران با عربستان، این کشور هشدار داده بود «در صورت بازی صفر-یک ایران و عدم همکاری با قدرتهای منطقهای، آنها در همکاری با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای قدرت نظامی خودشان را روز به روز افزایش خواهند داد»
بیشتر بخوانید:
چگونه دولت سیزدهم در «تله سیاست همسایگی» افتاد؟
ده دلیل شکست مذاکرات دولت سیزدهم
موضوعی که پیامد بازی صفر-یک ایران را بعد از استمرار حضور مستشاری در یمن و حملات انصاراله به تاسیسات آرامکو، در شهریور۱۴۰۱ در تهران نشان داد.اعتراضاتی که حمایت عربستان از رسانه های ضدایرانی و لابی های پنهانی را به دنبال داشت که حتی امریکا و اروپا، قادر به تامین هزینه های آن نبودند. در چنین شرایطی، ایران به شش دلیل زیر توافق با عربستان را پذیرفت:
- پیوند امنیت ایران به رابطه با عربستان و فهم این مسئله که عربستان قطب نمای اعراب است
- نیاز شدید ایران به کاهش نقش عربستان در جنگ رسانه ای و سایبری اپوزیسیون ایران
- تضمین امنیت مسیر تجارت چین در خاورمیانه به ویژه عربستان
- استمرار جریان فروش نفت به چین در توازن عرضه نفت عربستان در شرایط تحریم امریکا
- حاکمیت یکدست سیاسی در ایران و پیشگامی نهادهای امنیتی-نظامی برای توافق با عربستان
- کاربرد توافق با عربستان به زمینه ای برای احیای برجام و توافق با امریکا
بنابراین عربستان در معادله ای چند متغیره، که در ادامه تبیین خواهد شد، تلاش می کند بخشی از بازی امنیتی ایران در خاورمیانه قرار نگیرد و از هرگونه صدمه به دستاورهای اقتصادی خود جلوگیری کند. کلید فهم این دستاوردها و شناخت معادله پیش رو، در گرو شناخت بازیگرانی است که با عربستان تعامل دارند. این تعاملات اقتصادی همان نقطه کانونی است که کشورهای آسیایی تلاش می کنند، امریکا را در «پروژه مهار ایران» همراهی کنند.
اما عربستان در معادله ای پیچیده تر و با کاربرد ابزارهای میدانی و دیپلماتیک، ایران را در موقعیتی قرار داد که توافق با او بر سر مسائل خاورمیانه، در یک پکیج، مورد مذاکره قرار گیرد. ده دلیل زیر مهمترین دلایل عربستان برای توافق با ایران است:
- اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان نشان می دهد این کشور قرار است تا سال ۲۰۳۰میلادی، جریان سالانه جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) را به ۸۹.۵ میلیاردیورو و میزان سرمایهگذاری داخلی نیز به ۳۹۲ میلیاردیورو در سال افزایش دهد.
- سیاست خارجی عربستان برای رسیدن به اهداف اقتصادی، اتخاذ سیاستی متوازن بین چین و امریکا است
- عربستان سعودی درک کرده که بازگشایی پنجره فرصت برای انجام و تحقق برنامه تحول اجتماعی و اقتصادی خود در چشم انداز ۲۰۳۰، مشروط به وجود ثبات منطقه ای است که تنها با داشتن روابط عادی با ایران محقق خواهد شد
- توقف جنگ در یمن و کاهش هزینه نظامی حضور در دو کشور منطقه
- چینیها همکاریهای گستردهی اقتصادی با عربستان دارند و تامین امنیت تجارت عربستان با چین از ارزش بالاتری نسبت به حفظ تنش با ایران بر سر یمن و مناطق دیگر برخوردار است
- عربستان در انرژی های تجدیدپذیر به خصوص خورشیدی و هیدروژنی، ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده و در پروژه های ۱۴ کشور نیز سهم مهمی دارد
- مهمترین و اولین موضوع برای چین در خاورمیانه، دسترسی و تسهیل تامین نفت و تا اندازهای گاز از کشورهای حوزه خلیج فارس و عمدتا از امارات و عربستان است.
- عربستان تلاش می کند با تنش زدایی از روابط خود با ایران، از هرگونه افزایش تنش ایران در خاورمیانه بعد از توافق با اسرائیل جلوگیری کند
- استمرار ارتباط با اروپا برای جذب تکنولوژی و فناوری، ایجاب می کند تا اعتبار بین المللی عربستان به عنوان کشوری صلح طلب و مطابق با معیارهای دموکراتیک ارتقا پیدا کند
- کنترل گروه های مقاومت با هدف عادی سازی روابط امریکا و عراق برای بازگشت عراق به جریان اصلی کشورهای عربی
با ترسیم معادلات ایران و عربستان در خاورمیانه، در صورتی که ایران نتواند در چارچوب یک استراتژی مشخص، اصلاحات اساسی بر راهبردهای سنتی امنیت محور انجام دهد، نخواهد توانست اولویت های اقتصادی خود را در داخل پیگیری کند. به عبارت دیگر ایران نمی تواند با استمرار راهبردهای امنیتی در خاورمیانه و تنش با سایر کشورها، اولویت اقتصاد را در داخل دنبال کند.
زیرا اولویت راهبردهای امنیتی برای هژمونی قدرت در خاورمیانه منازعات ایران با کشورها را افزایش خواهد داد و با تجربه هشت سال منازعه با عربستان، در صورتی که این کشورها، امنیت خود را در مخاطره با راهبردهای ایران ارزیابی کنند، از هیچ کوششی برای بر هم زدن امنیت ایران فروگذار نخواهند کرد. از این رو استمرار جریان مذاکره برای رفع تنش با کشورها به ویژه امریکا، ایران را بیش از پیش در مسیر اصلاحات اقتصادی داخلی موفق خواهد کرد. مسیری که عربستان گام های بلندی را قبل از ایران برداشت و اقتصاد را به اولویت نخست در سیاست خارجی خود تبدیل کرد.