قابلیت استماع ندارد؛ معنی، آثار و دلایل عدم استماع دعوا

وکیل

قابلیت استماع ندارد یعنی چه؟

وقتی در دادگاه با عبارت «قابلیت استماع ندارد» مواجه می شوید، به این معنی است که دادگاه به دلیل فقدان برخی شرایط اولیه، امکان رسیدگی به ماهیت دعوای شما را ندارد. این قرار، نشان دهنده شکست نهایی نیست، بلکه به معنای وجود مانعی در مسیر رسیدگی است که با رفع آن، امکان طرح مجدد دعوا فراهم می شود. قرار عدم استماع دعوا به دادگاه اجازه نمی دهد که وارد جزئیات و حقانیت اصل دعوا شود و درباره آن قضاوت کند.

در مسیر پر پیچ وخم فرآیندهای قضایی، گاهی اوقات اصطلاحات حقوقی می توانند برای افراد ناآشنا با این حوزه، گیج کننده و حتی دلهره آور باشند. یکی از این اصطلاحات که اغلب نگرانی ایجاد می کند، «قابلیت استماع ندارد» یا «قرار عدم استماع دعوا» است. شنیدن این جمله ممکن است حس ناامیدی یا باختن پرونده را القا کند، در حالی که واقعیت حقوقی چیز دیگری است. این قرار قضایی، نه به معنای باختن کامل پرونده و نه به معنای بی حق بودن خواهان است؛ بلکه اشاره به وجود موانعی در نحوه طرح دعوا یا شرایط آن دارد که دادگاه را از ورود به اصل موضوع بازمی دارد.

درک دقیق مفهوم «قابلیت استماع ندارد» برای هر کسی که به نوعی با نظام حقوقی در ارتباط است، از مراجعه کننده عادی به دادگاه گرفته تا دانشجوی حقوق و وکیل، اهمیت فراوانی دارد. این قرار، دریچه ای به شناخت شروط اساسی یک دعوای حقوقی و تشریفات لازم برای آن است. شناخت این موانع به افراد کمک می کند تا با آگاهی بیشتری قدم بردارند و از اتلاف وقت و انرژی در دادگاه جلوگیری کنند. در این مقاله، عمیقاً به این مفهوم خواهیم پرداخت و تمام ابعاد آن را روشن خواهیم ساخت.

قابلیت استماع ندارد از نگاه حقوقی: تعریف و مفهوم قرار عدم استماع دعوا

در فضای دادگاه، شنیدن واژه «استماع» به معنای گوش دادن و شنیدن است و در بستر حقوقی، به قابلیت رسیدگی و شنیده شدن یک دعوا توسط دادگاه اشاره دارد. بنابراین، وقتی سخن از «عدم استماع» به میان می آید، به این معناست که دعوای مطرح شده، بنا به دلایلی، در شرایطی قرار ندارد که دادگاه بتواند به آن رسیدگی کند.

«قرار عدم استماع دعوا» از جمله قرارهای قضایی است که توسط دادگاه صادر می شود. این قرار با «حکم» متفاوت است؛ حکم، رأیی است که دادگاه پس از ورود به ماهیت دعوا و بررسی دلایل و مدارک طرفین، درباره اصل حق و خواسته صادر می کند و قاطع دعواست. اما «قرار عدم استماع دعوا»، رأیی است که بدون ورود به ماهیت و حقانیت اصلی خواسته، به دلیل وجود نقص یا مانعی در شرایط اولیه طرح دعوا، صادر می گردد. به عبارت دیگر، دادگاه می گوید که دعوای شما هنوز به مرحله ای نرسیده است که بتواند درباره اصل حق شما قضاوت کند. این موضوع به این معناست که دادگاه در خصوص هسته اصلی خواسته شما، یعنی آنچه در واقع مطالبه می کنید، هیچ گونه اظهارنظری نکرده است.

تصور کنید برای رسیدگی به یک موضوع، نیاز به طی کردن مراحل مقدماتی خاصی باشد. اگر یکی از این مراحل طی نشده باشد، نمی توان وارد مرحله اصلی شد. قرار عدم استماع دقیقاً همین کارکرد را دارد. دادگاه به جای اینکه بگوید «حق با شما نیست» (که این یک حکم ماهوی است)، می گوید «فعلاً نمی توانم به دعوای شما رسیدگی کنم» (که این یک قرار شکلی است). این تمایز بسیار مهم است، زیرا پیامدهای حقوقی متفاوتی برای خواهان دارد که در بخش های بعدی به آن ها خواهیم پرداخت. در حقیقت، این قرار هشداری است که نشان می دهد پیش از ادامه فرآیند قضایی، باید موانع موجود برطرف شوند.

شرایط اساسی استماع دعوا: چه مواردی باید رعایت شود؟

برای اینکه یک دعوا در محضر دادگاه «قابل استماع» باشد و قاضی بتواند به ماهیت آن ورود کند، باید شروط و پایه های اساسی رعایت شود. این شروط، سنگ بنای هر دادرسی عادلانه و مؤثر هستند و فقدان هر یک از آن ها می تواند منجر به صدور قرار عدم استماع دعوا گردد. این شرایط، در واقع چارچوبی را فراهم می کنند که دادگاه بتواند با اطمینان و بر مبنای قانون، به یک پرونده رسیدگی کند.

برخی از مهم ترین این شروط که همواره باید مد نظر قرار گیرند، عبارتند از:

  • ذینفع بودن خواهان: شخصی که دعوا را مطرح می کند، باید نسبت به موضوع دعوا دارای نفع باشد. این نفع باید حقوقی، مشروع، عقلایی و بالفعل باشد. به عبارت دیگر، خواهان باید از طرح دعوا، نفعی عملی و قانونی را پیگیری کند و متضرر مستقیم یا غیرمستقیم از عدم رسیدگی به دعوا باشد. اگر خواهان در دعوا ذینفع نباشد، دادگاه از رسیدگی امتناع خواهد کرد.
  • مشروعیت خواسته: آنچه از دادگاه مطالبه می شود، باید مشروع و قانونی باشد. به عنوان مثال، مطالبه وجه ناشی از قمار یا معاملات غیرقانونی، به دلیل عدم مشروعیت خواسته، قابل استماع نیست.
  • اهلیت طرفین: طرفین دعوا (خواهان و خوانده) باید دارای اهلیت قانونی برای طرح دعوا یا پاسخگویی به آن باشند. اهلیت به معنای صلاحیت قانونی برای دارا شدن حق و تکلیف و نیز اجرای آن است که معمولاً با سن قانونی و عقل مشخص می شود. اگر یکی از طرفین اهلیت نداشته باشد (مثلاً صغیر یا مجنون باشد و ولی یا قیم قانونی او دعوا را مطرح نکرده باشد)، دعوا قابل استماع نخواهد بود.
  • سمت خواهان و خوانده: خواهان باید با سمتی قانونی دعوا را مطرح کند (مثلاً مالک، وکیل، قیم، وراث). همچنین، خوانده نیز باید به نحوی با موضوع دعوا مرتبط باشد که مسئولیت حقوقی متوجه او باشد.
  • عدم وجود مانع قانونی برای رسیدگی: برخی اوقات، ممکن است توافق قبلی بین طرفین (مانند شرط داوری)، وجود رأی قبلی در مورد همان موضوع (اعتبار امر مختومه)، یا عدم رعایت تشریفات خاص قانونی، مانع از رسیدگی دادگاه شود.

فقدان هر یک از این شرایط اساسی، به منزله نرسیدن دعوا به مرحله ای است که دادگاه بتواند آن را «بشنود» و در مورد اصل حق قضاوت کند. در چنین حالتی، دادگاه قرار عدم استماع دعوا را صادر می کند و این به خواهان فرصت می دهد تا پس از رفع نقص یا مانع، مجدداً دعوای خود را به جریان اندازد. این شرایط، به نوعی فیلترهای اولیه برای ورود پرونده ها به مرحله رسیدگی ماهوی هستند تا از اتلاف وقت و منابع قضایی جلوگیری شود.

موارد صدور قرار عدم استماع دعوا: چه زمانی دادگاه دعوا را نمی شنود؟

هرچند که قانون آیین دادرسی مدنی به طور صریح و جامع تمامی موارد صدور قرار عدم استماع دعوا را برشمرده نیست، اما بر اساس ماده 332 این قانون و رویه قضایی و دکترین حقوقی، موارد رایجی وجود دارد که دادگاه را بر آن می دارد تا پیش از ورود به ماهیت دعوا، قرار عدم استماع را صادر کند. این موارد، اغلب به فقدان یکی از شرایط اساسی استماع دعوا که پیشتر به آن اشاره شد، بازمی گردد. درک این موارد می تواند به خواهان کمک کند تا با آمادگی بیشتری دعوای خود را طرح کند.

بیایید با هم به برخی از این موارد با مثال های عملی نگاهی بیندازیم تا مفهوم آن روشن تر شود:

  • نامشروع یا غیرقانونی بودن خواسته: گاهی اوقات، خواسته مطرح شده در دادگاه اساساً فاقد مشروعیت قانونی است. برای مثال، اگر کسی دعوایی برای مطالبه وجه ناشی از یک بازی قمار یا معامله مواد مخدر مطرح کند، دادگاه به دلیل غیرقانونی بودن منشأ خواسته، قرار عدم استماع دعوا صادر خواهد کرد.
  • عدم احراز ذینفع بودن خواهان در طرح دعوا: فرض کنید شخصی برای مطالبه طلب دوستش که به او بدهکار است، بدون وکالت نامه یا سمت قانونی، دعوا مطرح می کند. در این حالت، چون خود خواهان ذینفع مستقیم نیست، دادگاه قرار عدم استماع صادر می کند.
  • وجود شرط داوری یا توافق بر مرجع حل اختلاف دیگر: در بسیاری از قراردادها، طرفین توافق می کنند که در صورت بروز اختلاف، موضوع ابتدا از طریق داوری حل وفصل شود. اگر یکی از طرفین بدون رجوع به داور، مستقیماً به دادگاه مراجعه کند، دادگاه به دلیل وجود شرط داوری و الزام آور بودن آن، قرار عدم استماع صادر خواهد کرد.
  • اقامه دعوای فرعی بدون رعایت شرایط قانونی: دعاوی طاری یا فرعی، باید با رعایت تشریفات خاصی مطرح شوند. اگر این شرایط، مانند طرف دعوا قرار ندادن کلیه اصحاب دعوا در دعوای اصلی، رعایت نشود، ممکن است دادگاه قرار عدم استماع را صادر کند.
  • عدم رعایت برخی تشریفات شکلی دادخواست که منجر به ابطال دادخواست نشود: مواردی وجود دارد که نقص در دادخواست به اندازه ای نیست که منجر به ابطال آن شود، اما مانع از رسیدگی ماهوی است. مثلاً اگر خواهان در دادخواست خود به طور واضح و مشخص خواسته را بیان نکرده باشد و این نقص پس از اخطار دادگاه نیز برطرف نشود، دادگاه ممکن است قرار عدم استماع دهد.
  • دعاوی که رسیدگی به آن ها اثر عملی و فایده ای ندارد: گاهی خواهان دعوایی را مطرح می کند که حتی در صورت پیروزی، هیچ نتیجه عملی و حقوقی ملموسی به دنبال ندارد. به عنوان مثال، در عقود رهن یا هبه، اگر قبض (تحویل مورد رهن یا هبه) صورت نگرفته باشد، عقد کامل نشده است و طرح دعوا برای الزام به تحویل یا اثبات مالکیت، تا زمانی که قبض صورت نگرفته، بدون اثر است و دادگاه قرار عدم استماع صادر می کند.
  • فوت خوانده قبل از تقدیم دادخواست (در مواردی که قائم مقامی قانونی وجود ندارد): اگر خواهان دعوایی را علیه فردی مطرح کند که پیش از تقدیم دادخواست فوت کرده و ورثه یا قائم مقامی برای او وجود نداشته باشد، این دعوا قابل استماع نیست.
  • اقامه دعوا در زمان یا مرجع نامناسب: برخی دعاوی باید در زمان خاص یا در مرجع خاصی مطرح شوند. برای مثال، اگر در مورد مالی ابتدا دعوای مالکیت مطرح شده باشد، طرح دعوای تصرف عدوانی در مورد همان مال، ممکن است منجر به قرار عدم استماع شود، چرا که اولویت با رسیدگی به اصل مالکیت است.
  • طرف دعوا قرار ندادن کلیه اصحاب دعوا در موارد لازم: در برخی دعاوی (مثل دعاوی مربوط به مال مشاع یا دعاوی مربوط به تقسیم ترکه)، ضروری است که همه ذینفعان به عنوان طرف دعوا معرفی شوند. در غیر این صورت، دادگاه می تواند قرار عدم استماع صادر کند.

وقوع هر یک از این موارد، دادگاه را به این نتیجه می رساند که فعلاً امکان ورود به اصل قضیه و بررسی حقانیت خواهان وجود ندارد. این قرار، در واقع به خواهان این پیام را می دهد که پیش از ادامه مسیر قضایی، باید موانع موجود را برطرف کند.

آثار و پیامدهای حقوقی قرار عدم استماع دعوا: چه اتفاقی می افتد؟

وقتی دادگاه قرار عدم استماع دعوا را صادر می کند، این اتفاق پیامدهای حقوقی خاصی به دنبال دارد که دانستن آن ها برای هر فردی که با چنین وضعیتی روبرو می شود، ضروری است. این پیامدها، ماهیت این قرار را از یک حکم نهایی و قطعی متمایز می کند و به خواهان فرصت های جدیدی می دهد. درک این آثار به شما کمک می کند تا تصمیمات آگاهانه تری در ادامه مسیر حقوقی خود بگیرید.

  1. عدم ورود به ماهیت دعوا: مهمترین اثر قرار عدم استماع این است که دادگاه به هیچ وجه وارد ماهیت دعوا نمی شود و درباره اصل خواسته شما (اینکه حق با شماست یا خیر) قضاوتی نمی کند. این قرار صرفاً به دلایل شکلی و موانع اولیه صادر می شود و به هیچ عنوان به معنای بی حق بودن خواهان نیست.
  2. قابلیت طرح مجدد دعوا: شاید بتوان گفت این مهمترین ویژگی و نکته امیدبخش قرار عدم استماع برای خواهان است. بر خلاف «حکم رد دعوا» که غالباً به معنای پایان رسیدگی به یک حق خاص است، قرار عدم استماع دعوا، «اعتبار امر مختومه» ندارد. این یعنی، خواهان می تواند پس از رفع مانع یا نقصی که منجر به صدور این قرار شده است (مثلاً اصلاح دادخواست، تکمیل مدارک، یا رفع ایراد شکلی)، مجدداً همان دعوا را با همان خواسته علیه همان خوانده در دادگاه مطرح کند. این قابلیت طرح مجدد، نشان دهنده ماهیت غیرماهوی این قرار است.
  3. عدم استرداد هزینه دادرسی: متاسفانه، با صدور قرار عدم استماع دعوا، هزینه دادرسی که خواهان در ابتدای امر برای طرح دعوا پرداخت کرده است، به او بازگردانده نمی شود. این هزینه ها برای پوشش بخشی از خدمات قضایی و اداری دریافت می شوند و صدور قرار عدم استماع نیز، خود فرآیندی اداری و قضایی را دربرداشته است.
  4. توقف رسیدگی به پرونده: با صدور این قرار، رسیدگی به پرونده در همان مرحله متوقف می شود و پرونده از جریان رسیدگی خارج می گردد. تا زمانی که خواهان مجدداً و با رفع نواقص، دعوا را طرح نکند، پرونده پیشرفتی نخواهد داشت.

این پیامدها نشان می دهد که قرار عدم استماع دعوا، به مثابه یک چراغ قرمز موقتی در مسیر دادرسی است، نه یک بن بست کامل. خواهان فرصت دارد تا با شناسایی و برطرف کردن موانع، دوباره به میدان قانونی بازگردد و حق خود را پیگیری کند.

مهلت و نحوه اعتراض به قرار عدم استماع دعوا: آیا می توان از این قرار تجدیدنظر کرد؟

خبر خوب این است که قرار عدم استماع دعوا، در بسیاری از موارد قابل اعتراض است و خواهان می تواند نسبت به آن تقاضای تجدیدنظر کند. این حق اعتراض، فرصتی دیگر برای خواهان فراهم می آورد تا از تضییع حقوق خود جلوگیری کرده و نظر دادگاه بالاتر را جویا شود. اما این امکان اعتراض، دارای شرایط و مهلت های مشخصی است که باید به دقت رعایت شوند.

قابلیت اعتراض

بر اساس بند «ب» ماده 332 قانون آیین دادرسی مدنی، قرار عدم استماع دعوا در صورتی قابل تجدیدنظر است که اصل دعوایی که در مورد آن این قرار صادر شده، خود قابل تجدیدنظر باشد. به عبارت دیگر، اگر حکم ماهوی مربوط به آن دعوا، قابلیت اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان را داشته باشد، قرار عدم استماع صادره در خصوص آن دعوا نیز قابل تجدیدنظر خواهد بود. این یعنی، اگر مبلغ خواسته یا ماهیت دعوا به گونه ای باشد که حکم نهایی آن بتواند در دادگاه تجدیدنظر بررسی شود، قرار عدم استماع نیز از این قاعده مستثنی نیست.

مهلت اعتراض

مهلت اعتراض به قرار عدم استماع دعوا، همانند اغلب آراء بدوی، 20 روز از تاریخ ابلاغ رسمی رأی بدوی است. برای افراد مقیم ایران، این مهلت 20 روز و برای افرادی که مقیم خارج از کشور هستند، 2 ماه خواهد بود. رعایت دقیق این مهلت قانونی از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که پس از انقضای این زمان، حق اعتراض ساقط می شود و قرار صادره قطعی می گردد.

مرجع صالح برای رسیدگی

مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض نسبت به قرار عدم استماع دعوا، دادگاه تجدیدنظر استان است. این دادگاه، بالاتر از دادگاه صادرکننده رأی بدوی قرار دارد و صلاحیت بررسی مجدد پرونده و صدور رأی مقتضی را داراست.

نحوه اعتراض

برای اعتراض به قرار عدم استماع، خواهان یا وکیل او باید یک «دادخواست تجدیدنظر» تنظیم و آن را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال کند. در این دادخواست، لازم است که شماره دادنامه و شماره پرونده مربوطه ذکر شود و دلایل و مستندات اعتراض به طور واضح و مستدل شرح داده شود. توضیح داده شود که چرا معتقدید قرار صادره صحیح نبوده و یا مانع اولیه برطرف شده است.

هزینه دادرسی اعتراض

هزینه دادرسی برای اعتراض به قرار عدم استماع دعوا، معادل هزینه دادرسی دعاوی غیرمالی محاسبه و دریافت می شود. این مبلغ، معمولاً کمتر از هزینه دعاوی مالی است و بر اساس تعرفه های مصوب قوه قضائیه تعیین می گردد. پرداخت این هزینه، از جمله تشریفات ضروری برای به جریان افتادن دادخواست تجدیدنظر است.

درک این فرآیندها و رعایت دقیق مهلت ها و تشریفات قانونی، می تواند نقش حیاتی در حفظ حقوق خواهان و ادامه پیگیری دعوا داشته باشد. مشاوره با یک وکیل متخصص در این زمینه، برای جلوگیری از اشتباهات احتمالی و ارائه اعتراضی قوی و مستدل، همواره توصیه می شود.

تفاوت های کلیدی: قرار عدم استماع با رد دعوا و ابطال دادخواست

در نظام حقوقی، انواع مختلفی از «قرارها» وجود دارند که هر یک آثار و پیامدهای متفاوتی دارند. قرار عدم استماع دعوا، با وجود شباهت های ظاهری با «قرار رد دعوا» و «قرار ابطال دادخواست»، تفاوت های ماهوی و مهمی دارد که درک آن ها برای هر کسی که با مسائل حقوقی سر و کار دارد، حیاتی است. این تفاوت ها، نه تنها در سرنوشت پرونده، بلکه در امکان طرح مجدد دعوا و زمان بندی آن تأثیرگذار هستند. برای روشن تر شدن این تمایزها، می توانیم یک جدول مقایسه ای ارائه دهیم:

ویژگی قرار عدم استماع دعوا قرار رد دعوا قرار ابطال دادخواست
ورود به ماهیت خیر (دادگاه به دلیل فقدان شرایط اولیه، وارد ماهیت دعوا نمی شود و درباره اصل حق قضاوت نمی کند) بله (دادگاه وارد ماهیت دعوا شده و پس از بررسی دلایل و مستندات خواهان، ادعای او را ناموجه تشخیص می دهد) خیر (به دلیل نقص در تشریفات شکلی دادخواست، دادگاه اساساً به مراحل بعدی رسیدگی نمی رسد)
قابلیت طرح مجدد بله (پس از رفع مانع یا نقص، می توان مجدداً همان دعوا را طرح کرد؛ اعتبار امر مختومه ندارد) خیر (معمولاً؛ مگر در موارد استثنایی خاص و با دلایل جدید و قوی؛ اعتبار امر مختومه دارد) بله (پس از رفع نقص شکلی و تقدیم دادخواست صحیح، می توان مجدداً دعوا را طرح کرد)
علت صدور فقدان یکی از شرایط اساسی اقامه دعوا (مانند ذینفع نبودن، نامشروع بودن خواسته، وجود شرط داوری) عدم اثبات حق خواهان یا کافی نبودن دلایل و مستندات او برای اثبات ادعا نقص در تنظیم دادخواست و عدم رفع آن پس از اخطار دادگاه (مانند عدم پرداخت هزینه دادرسی، عدم ذکر خواسته به طور واضح)
مهمترین اثر توقف موقت رسیدگی، امکان طرح مجدد دعوا پس از رفع مانع پایان قطعی رسیدگی به آن حق خاص (اعتبار امر مختومه) رفع نقص و طرح مجدد دعوا از ابتدا

در واقع، قرار ابطال دادخواست، حتی پیش از آنکه دادگاه فرصت بررسی شرایط استماع را پیدا کند، به دلیل نقص در شکل دادخواست صادر می شود. قرار عدم استماع، یک پله جلوتر است و زمانی صادر می شود که دادخواست از نظر شکلی تا حدودی صحیح است، اما شرایط لازم برای شنیده شدن دعوا وجود ندارد. اما قرار رد دعوا، پایان مسیر استدلالات ماهوی است؛ یعنی دادگاه به حرف های شما گوش داده، اما آن ها را نپذیرفته است. این تفاوت ها به شما کمک می کنند تا موقعیت حقوقی خود را با دقت بیشتری درک کنید و بدانید که آیا هنوز راهی برای پیگیری دعوا وجود دارد یا خیر.

نتیجه گیری: گامی آگاهانه تر در مسیر حقوقی

در پایان این بررسی جامع، می توان دریافت که عبارت «قابلیت استماع ندارد» در دنیای حقوقی، نه یک بن بست کامل، بلکه یک هشدار و فرصت برای بازبینی است. قرار عدم استماع دعوا به معنای این نیست که خواهان بی حق است یا پرونده را از دست داده است؛ بلکه نشان می دهد که به دلیل وجود برخی موانع شکلی یا فقدان شرایط اساسی، دادگاه فعلاً نمی تواند به ماهیت دعوا ورود کند. این قرار، امکان طرح مجدد دعوا را پس از رفع نواقص یا موانع فراهم می آورد و از این جهت با حکم رد دعوا یا اعتبار امر مختومه، تفاوت بنیادی دارد.

شناخت دقیق موارد صدور این قرار، آگاهی از آثار و پیامدهای حقوقی آن و همچنین دانستن مهلت ها و روش های اعتراض، ابزارهایی حیاتی برای هر فردی است که درگیر فرآیندهای قضایی است. همانطور که گفته شد، این قرار به خواهان فرصت می دهد تا با رفع ایرادات، مجدداً به دادگاه مراجعه کرده و حقوق خود را پیگیری کند. این امکان طرح مجدد، نشان دهنده ماهیت ترمیمی و ارشادی این قرار در نظام حقوقی ماست.

در نهایت، با توجه به پیچیدگی های گاه به گاه مسائل حقوقی و اهمیت زمان و دقت در طرح دعاوی، توصیه می شود در صورت مواجهه با قرار عدم استماع دعوا یا هرگونه ابهام در فرآیندهای قضایی، حتماً از مشاوره و راهنمایی یک وکیل یا مشاور حقوقی متخصص بهره مند شوید. این اقدام نه تنها به شما در درک بهتر وضعیت کمک می کند، بلکه راهکارهای عملی برای پیشبرد صحیح پرونده را نیز پیش رویتان قرار خواهد داد. با آگاهی و گام های سنجیده، می توان از بروز بسیاری از مشکلات حقوقی جلوگیری کرد و مسیر رسیدگی به حق را هموارتر ساخت.

دکمه بازگشت به بالا