پکن، غایبِ حاضر در دمشق

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنلاین دیباروز، پایگاه اینترنتی شبکه «المیادین» پس از اتمام سفر آیت‌الله «سیدابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهور ایران به سوریه، تحلیلی از نقش چین در وضعیت سیاسی دولت دمشق منتشر و در آن به موضوعاتی نظیر دلایل کنشگری پکن در منطقه غرب آسیا، توانایی‌های این کشور برای ایجاد معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی جدید و همچنین نقش تهران و دمشق در جایگاه آینده این قدرت فرامنطقه‌ای پرداخت؛ در ادامه مشروح این گزارش را می‌خوانیم:

پکن، غایبِ حاضر در دمشق

تمام رسانه‌ها و حتی شبکه‌ها و کانال‌های رسمی ایران و سوریه، بر سفر ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران به دمشق و استقبال گرم همتای او «بشار اسد»، رئیس‌جمهور سوریه متمرکز بودند؛ سفری که ۱۲سال بعد از سفر «محمود احمدی نژاد» رئیس‌جمهور اسبق ایران به دمشق تکرار می‌شد. این سفر نشان از تغییرات بزرگ و عمق تحولات منطقه‌ای شتابان در منطقه غرب آسیا داشت؛ پس می‌توان این سوال را مطرح کرد که نقش و جایگاه پکن در تمام اتفاقاتی که در این منطقه حساس جهان رخ می‌دهد، کجاست؟

پس از وقوع جنبش‌های موسوم به «بهار عربی»، پکن دریافت که آنچه در منطقه رخ می‌دهد چیزی جز یک اقدام غربی، به عنوان بخشی از انقلاب‌های رنگی نیست. طبق درک پکن، این طرحی برای تسلط جریان اسلامی و تلاش برای بی‌ثبات کردن چین در دروازه منطقه سین کیانگ است؛ طرحی که غربی‌ها می‌خواستند به وسیله اویغورهای مسلمان، امنیت ملی چین را مورد هدف قرار دهند. این درک از سیاست‌های غربی، پکن  را بر آن داشت تا تصمیم بگیرد که خارج از مرزهای خود در مقابله با آن حرکت و نقش‌آفرینی کند.

اولین واکنش پکن که برای اولین بار در تاریخ این کشور رخ داد، پیامی بود که با عبور دو ناوشکن جنگی چینی Quing b و Noauio و ناو Waishanhu از کانال سوئز و در ژوئیه ۲۰۱۲ ارسال کرد؛ پیامی که از سواحل سوریه و با هدف ابراز آمادگی پکن دفاع از امنیت ملی‌اش از دروازه سوریه به جهان مخابره شد.

علی‌رغم وجود ابهام در سیاست چین و تکیه بر قدرت نرم پکن برای تقویت حضورش در تمام نقاط جهان، واضح بود که این کشور در دوران «شی جین پینگ»، سیاست متفاوتی را برای خود ترسیم کرده است. این کشور در سیاست‌های صرفاً اقتصادی خود قابلیت‌های سیاسی اطمینان‌بخش خود را برای کشورها و مللی که به آن‌ها دست یافته است، با ترویج منافع مشترک با آنان و عدم توسل به سلطه و زور،  ارائه کرده است. پکن تلاش کرد تا از این طریق، فضای مناسبی را برای تغییر جهت دادن سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای برخورد مثبت با این سیاست ها بر اساس اعتماد فراوان فراهم کند.

منطقه غرب آسیا یک اقلیم محوری برای ایجاد یک نظم جدید بین‌المللی است؛ چه با توجه به ارزش ژئوپلیتیکی بالا برای طرف‌هایی که می‌تواند آن‌ها را به خود جذب کند و چه با قابلیت‌های انرژی که ۴۰ درصد از کل ذخایر نفت و گاز جهان را به خود اختصاص می‌دهد. این امر باعث شد تا سرانجام چین و روسیه اتحاد اعلام نشده خود را در ۴ فوریه ۲۰۲۲، سه هفته قبل از اینکه روسیه برای مقابله با ناتو در اوکراین برود، اعلام کنند.

جنگ در اوکراین نشان داد که کشورهای غرب آسیا سیاست‌های جدیدی را اتخاذ کرده‌اند؛ به طوری که بعد از آن هیچ‌کس نمی‌توانست حجم تغییر آشکار عربستان سعودی و امارات متحده عربی را برای هماهنگی با چین و روسیه تصور کند. به خصوص ریاض که تا آنجایی پیش رفت که تحریم‌های آمریکا علیه روسیه را خنثی کرده و بیشتر از قبل، به سمت حمایت از مسکو رفت؛ چه با امتناع از افزایش سطح تولید نفت برای جلوگیری از کسب بازدهی بالا از فروش نفت روسیه، چه با مصرف مشتقات نفتی روسیه به قیمت ارزان و فروش نفت آن به قیمت‌های بالا.

با اعلام ناگهانی توافق ایران و عربستان تحت نظارت چین که به امضای «علی شمخانی» رئیس شورای امنیت ملی ایران، «مساعد بن محمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان و «وانگ یی»، وزیر امورخارجه و یکی از اعضای دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین رسید، مشخص شد که آمریکا حتی از این مذاکرات خبر هم نداشته است. همانطور که «باربارا لیف»، دستیار وزیرخارجه آمریکا در امور خاور نزدیک گفت: واشنگتن تا ساعاتی پیش از توافق، چیزی درباره آن نمی‌دانست؛ حالا ما با اولین گام‌های یک نظم جدید منطقه‌ای روبه‌رو هستیم.

چین اساساً به خاطر ورود همه کشورهای منطقه به چرحه تداوم درگیری، توانست معادله جدیدی را در غرب آسیا عرضه کند؛ معادله‌ای که پکن می‌توانست ضامن اصلی و چتر بین‌المللی توافق طرفین باشد و به معادله برد-برد به عنوان جایگزینی برای بقیه معادلاتی که نتایج نهایی آن‌ها باخت-باخت می‌شد، شکل دهد. از نشانه‌های اثرگذاری چین در تحولات بین المللی همین بس که پیش از ورود ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران به دمشق، «ژای جون»، نماینده ویژه چین در امور خاورمیانه در ۲۹ ماه آوریل به سوریه رفت و با بشار اسد دیدار و گفت‌وگو کرد.

برای همگان روشن شده است که نقش و جایگاه رو به پیشرفت چین، نقش اصلی را در سازماندهی نظم جدید منطقه‌ای ایفا می‌کند و اینکه سوریه با نگاهی که به شرق مدیترانه دارد، از نظر ژئوپلیتیکی اهمیت زیادی در این تحولات دارد. امضای یادداشت تفاهم برای یک برنامه جامع بلندمدت بین ایران و سوریه که در یکی از بندهای آن به اتصال راه آهن بین سوریه و ایران از طریق عراق اشاره دارد، نشانه‌ای قوی از تکمیل «ابتکار کمربند و جاده» است،که از طریق آن راه‌آهن‌های مذکور به پکن می‌رسند و کشور ایران عنصر فعال و اصلی در موفقیت آن است.

همه قدرت‌های منطقه‌ای متوجه شده‌اند که در نظم جدید، موفقیت روندهای سیاسی با خروج سوریه از بحران جاری این کشور ممکن است و بازگرداندن ثبات به آن تنها از طریق تغییرات اساسی در ساختار سیاسی داخلی آن امکان پذیر است. چیزی که تنها با مشارکت همه سوری‌ها در مدیریت کشورشان محقق می‌شود و این همان اصلی است که اطمینان خاطر در مورد بازگشت آوارگان سوری و دستیابی به توسعه بر اساس چشم‌انداز ترسیم‌شده توسط چین برای پایان‌دادن به بحران دمشق را ایجاد می‌کند. ایران هم با توجه به روابط راهبردی خود با چین و روسیه و به دلیل برخورداری از روابط عمیق با سوریه و مناسبات خوب با ترکیه و کشورهای خلیج فارس می تواند نقش مهمی در این روند ایفا کند.

پایان پیام/.




این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

دکمه بازگشت به بالا