کلاس درس مردم‌سالاری – دیباروز


نقش رهبری چه در اجرای قانون، چه در کمک به پر کردن خلأها، چه در ایجاد انگیزه و کیفیت حضور مردم، چه در حفظ جامعه که در دست سوداگران و پول‌پرستان قدرت‌طلب نیفتد اهمیت دارد. اینها همگی نشان‌دهنده آن است که چطور ولایت تقویت‌کننده مردم‌سالاری است و مردم‌سالاری تقویت‌کننده ولایت. این همان سخن معقولی است که می‌توان برای کل بشریت توضیح داد و یک سیاست معنوی و الهی را به همه دنیا معرفی کرد.

کلاس درس مردم‌سالاری

به گزارش دیباروز، علی مهدیان در یادداشتی نوشت: اصول و نکات مهمی درباره مسئله مردم‌سالاری در جلسه تنفیذ مطرح شد که باید درباره‌اش اندیشید، اما در این میان یک مسئله مبنایی مهم توسط رهبر حکیم مطرح شد که باید بیشتر درباره آن تعمق کرد؛ اینکه چه شد قیام‌های متعدد مردم ایران از دوران مشروطه تا قبل از قیام حضرت امام(ره) و تلاش‌ها و مجاهدت‌های خالصانه مردم باعث پدیدآمدن مردم‌سالاری نشد؟ چه نکته‌ای تغییر کرد که بعد از حدود ۷۰، ۸۰سال از قیام مشروطه و سپس قیام ملی‌شدن صنعت نفت و غیره و غیره، تازه ایران در انقلاب اسلامی موفق به تحقق مردم‌سالاری شد؟ چطور شد که بعد از پیروزی انقلاب در طول این چهل‌وچند سال، با وجود اختلافات داخلی و دشمنی‌های خارجی، باز هم مردم‌سالاری در نهایت «متانت و عقلانیت» خود را در کشور ظهور داد؟
پاسخ به این پرسش از آن جهت مهم است که به تعبیر حضرت امام(ره)، راه صدور انقلاب، اساسا صدور مردم‌سالاری است. رهبری نیز مدت‌هاست از جوانان ما خواسته‌اند که این سخن نو و نرم‌افزار مهم تمدنی را به دنیای امروز بشناسانند.
چه شد که در مشروطه قیام برای برقراری عدالت و عدالتخانه و نفی حکومت استبدادی و تلاش مردم برای حاکمیت‌شان بر سرنوشت‌شان، سر از دیکتاتوری درآورد؛ آن‌هم نه یک سلطنت بومی بلکه کاملا دست‌نشانده و غربی یعنی بدترین نوع دیکتاتوری؟
مگر قیام مردم، کار را تمام نمی‌کند؟
پاسخ رهبری به این سوال مهم است.
قیام و مجاهدت مردم باید صورتی هم داشته باشد. بدون این صورت، قیام منحرف می‌شود. صورت قیام چیست؟ ساختار ولایت و امامت. باید رهبری توانمند و الهی باشد که مردم با او رابطه ولایی برقرار کنند و سخن او در جامعه نفوذ داشته باشد و اطاعت شود. اینگونه مردم‌سالاری محقق می‌شود. به این جمله رهبری توجه کنید:
«در مشروطیت، مردم مجاهدت کردند، تلاش کردند، شهید دادند، مبارزات فراوانی انجام گرفت، لکن به دلیل اینکه یک رهبریِ قدرتمند و متنفّذ و مردمی بر سر کار نبود، تقریبا از همان اولین روزها کشور دچار آشفتگی شد؛ بیگانه‌ها دخالت کردند، خودسرهای داخلی وارد میدان شدند، حدود ۱۵سال کشور در حال آشفتگی بود، بعد هم دیکتاتوری خشن رضاشاهی بر سر کار آمد؛ یعنی بین امضای حکم مشروطیت و روی کار آمدن یک دیکتاتور خشن بی‌رحم وابسته‌ای مثل رضاخان، حدود ۱۵سال بیشتر فاصله نشد و همه‌ زحمات ملت با روی کار آمدن رضای پهلوی بر باد رفت.»
مردم‌سالاری نتیجه قیام است، اما قیامی که در چارچوب و ساختار امامت و ولایت محقق می‌شود. هندسه قیام را همین نسبت مردم و رهبری و تشکیلات متصل‌کننده این دو می‌سازد؛ پیروزی انقلاب هم رسمیت‌بخشی به همین ساختار است. این همان ساختاری است که قیام را و مردم‌سالاری را حفظ می‌کند.
این سخن شیعه که قرائت ناب از اسلام است، یک سخن معقول و قابل الگوبرداری است. به تعبیر حضرت امام(ره) در کتاب حکومت اسلامی‌اش نیاز به استدلال‌های فقهی آنچنانی هم ندارد؛ کافی است درست تصور شود. این نقش دین و معنویت است در حفظ مردم‌سالاری. به تعبیر رهبر حکیم ما، دین و مردم‌سالاری دو روی یک سکه‌اند و هر دو یکدیگر را تقویت و حفظ می‌کنند.
نقش رهبری چه در اجرای قانون، چه در کمک به پر کردن خلأها، چه در ایجاد انگیزه و کیفیت حضور مردم، چه در حفظ جامعه که در دست سوداگران و پول‌پرستان قدرت‌طلب نیفتد اهمیت دارد. اینها همگی نشان‌دهنده آن است که چطور ولایت تقویت‌کننده مردم‌سالاری است و مردم‌سالاری تقویت‌کننده ولایت. این همان سخن معقولی است که می‌توان برای کل بشریت توضیح داد و یک سیاست معنوی و الهی را به همه دنیا معرفی کرد.
بالاتر از آنکه چه نتیجه‌ای در انتخابات رقم خورد، فهم این نکته که این نظام چقدر قدرتمندتر از گذشته شد و همه تهمت‌هایی که به نام «استبداد دینی» و «تقلب» و «قهر با صندوق» و چه و چه را چطور رسوا و ریشه‌کن کرد و عملا شمایل یک مردم‌سالاری متین و پر از عقلانیت و پر از انگیزه ایمانی را ظهور داد، کمک می‌کند متوجه باشیم چه موفقیت بزرگی حاصل شده و چگونه باید قدردان آن بود. امید آنکه همگی ما با کمک صادقانه به منتخب مردم و درمان دوقطبی‌ها و جلوگیری از اختلافات بتوانیم به تقویت بیشتر این ساختار نورانی و ارزشمند کمک کنیم.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا