تاج اول! – دیباروز
“رهبران قدرت های جهانی هرگز حاضر نیستند در کنفرانس هایی مانند تهران ، یالتا و پوتسدام ملاقات کنند و در مورد موضوعات جهانی صحبت کنند و تصمیم گیری کنند. امروز ، ترامپ ناتوان از چنین تعاملاتی است ، و نه می تواند دیگران را به سیاست متقاعد کند و نه دیگران می توانند او را قانع کنند. ، زیرا او به هیچ وجه صحبت نمی کند .او فقط می خواهد نامیده شود ، زیرا ایالات متحده اول است! و در حالی که ایالات متحده آمریکا اول است ، هیچ کشور دوم در جهان وجود ندارد. اصولاً دیگران بدون استثنا اعتبار ندارند. و به همین ترتیب ، به جای ایالات متحده ، باید بگوییم “اول تاج!”
به گزارش دیباروز ، عباس عبدی روزنامه نگار در یادداشتی در این روزنامه نوشت. اعتماد وی نوشت: “بسیاری از ناظران پدیده کورونا را با اهمیت جنگ جهانی دوم مقایسه کرده اند.” رهبران غربی از جمله مرکل اظهار داشتند که از زمان جنگ جهانی دوم با چنین بحران بزرگی روبرو نشده اند. حال بگذارید ببینیم که وضعیت کشورهای اصلی غرب با این بحران روبرو هستند.
تقریباً تمام رهبران فعلی غربی ، به استثنای آلمان (و تا حدی) اشتباه چمبرلین ، نخست وزیر وقت انگلیس ، قبل از آغاز جنگ مرتکب جنگ شد. چمبرلین خواسته های هیتلر را جدی نگرفت و فکر کرد که پذیرش برخی از خواسته ها و اقدامات آلمان در اتریش و بخشی از چکسلواکی و الحاق آنها به آلمان می تواند مشکل را حل کند و از یک جنگ در مقیاس بزرگ جلوگیری می کند. او اشتباه کرد و آلمان را بیشتر تقویت کرد و آسیب های جنگ جهانی دوم را بیشتر کرد.
اگر ایتالیا و اسپانیا دیرتر از زمان مناسب متوجه حضور و خطای مهلک کورونا شدند ، هر سه کشور – ایالات متحده ، انگلیس و فرانسه – کم و بیش در زمان مناسب و قبل از کشف کرونا از این ویروس آگاه بودند. اما آنها آن را بی اهمیت قلمداد کردند. دیدار چمبرلین و نخست وزیر فرانسه با هیتلر در مونیخ تفاوت چندانی با اظهارات ترامپ و بوریس جانسون درباره بی گناهی کرونا یا عدم اهمیت آن نداشت. البته این حتی بدتر هم شد زیرا دانشمندان متوجه شدند و تجربه سایر کشورها پیش چشمشان بود.
آنها فقط وقتی جنگ جهانی دوم را به توافق رساندند كه دانمارك ، نروژ ، بلژیك ، هلند و فرانسه توسط آلمانیها به اشغال درآمدند. اما سرانجام آلمان باخت. زیرا می توان دلایل بسیاری را بیان کرد ، اما یکی از دلایل اصلی جانشینی چرچیل به جای چمبرلین در لندن ، به فرماندهی ژنرال دوگل از مقاومت فرانسه و سرانجام ریاست جمهوری روزولت کاخ سفید بود که سرانجام به آلمان و ژاپن به متفقین پیروز شد. متناسب در اتحاد جماهیر شوروی ، شخصی مانند استالین وجود داشت که عملکرد بی نظیر وی علیه ارتش آلمان در سه جبهه لنینگراد ، مسکو و استالین (نامه های زمان) برای او یک سرمایه مهم بود و تصمیم وی برای جابجایی صنعت شوروی از غرب به شرق سریع بود. ماندن با آلمانی ها هنوز هم فراموش نشدنی است.
روزولت ، که 10 سال پیش فلج و در یک صندلی چرخدار بود ، تنها فردی در ایالات متحده است که چهار دوره به عنوان رئیس جمهور خدمت کرده است. چرچیل نه تنها سیاستمدار حیله گر بلکه نویسنده و نویسنده ای درخشان بود. کاریزما و شجاعت ژنرال دوگل از کسی پنهان نیست. حال این رهبران را با ترامپ ، بوریس جانسون و ماکرون مقایسه کنید تا ببینید که چقدر می توانند با جسارت و عقلانی مسئله Corona را برطرف کنند. البته بخشی از نگرش این کشورها محصول ساختار اداری و سیستم سیاسی آنها است ، اما به هر حال ، تحت تأثیر رهبران آنها نیز قرار دارد.
البته می توان گفت که در بسیاری از کشورها نیز می توان روند نزولی را در کیفیت مدیریت جامعه مشاهده کرد. حضور مقامات در مقایسه با هوچی و چهره های کمتر شناخته شده وی در جهان به یک واقعیت رایج تبدیل شده است و آنها دیگر سیاستمداران کلاسیک با درک و شعور نیستند. در هر صورت ، سوال اصلی این است که آیا این واقعیت یا علت آن است یا خیر. مشکل این است که اکنون جهان با یک بحران جدی روبرو است که همین افراد باید آن را آغاز کنند. اما چقدر امید می تواند وجود داشته باشد؟ کسانی که باید راه حل باشند خود مشکل شده اند! چند ماه خواهد بود و نتیجه آن مشخص خواهد بود ، اما یک چیز مسلم است: رهبران قدرت های جهانی هرگز حاضر نیستند در کنفرانس های مشابه در تهران ، یالتا و پوتسدام دیدار کنند تا درمورد موضوعات جهانی بحث و تصمیم گیری کنند. امروز ، ترامپ قادر به چنین تعامل نیست ، و نه می تواند دیگران را به سیاست متقاعد کند و نه دیگران می توانند او را متقاعد کنند ، زیرا او به هیچ وجه صحبت نمی کند. او فقط می خواهد نامیده شود ، زیرا اولا آمریکا است! و تا زمانی که ایالات متحده اول باشد ، کشور دوم در جهان وجود ندارد. در اصل ، دیگران بدون استثنا اعتبار ندارند! و به همین ترتیب ، به جای ایالات متحده ، باید گفت: اول تاج!
نوشته های سایت بر اساس پرتال پیشرفته خبری، اقدام به انتشار مجدد محتوا می نماید، لذا مسوولیت این مقاله بر عهده سایت های منبع بوده و سامانه بر خط دیباروز هیچ مسوولیتی در قبال تمام مقالات سایت ندارد.