خودنویس، مهم‌ترین نماد نوشتن – دیباروز

خودنویس، مهم‌ترین نماد نوشتن - ایسنا

نوشتن با قلم مانند شنا در آب است. “با این تفاوت که وقتی با قلم می نویسید ، این افکار شما هستند که به دور شما می چرخند و با رقص با قلم یک اثر زیبا و منحصر به فرد را روی کاغذ ضبط می کنید و صاحب این کار قلم شماست. ”

به گزارش دیباروز ، ایران او نوشت: “دوستی داشتم که هر وقت در مورد شغل و حرفه صحبت می کرد و پول در می آورد ، مشتی به صورتم می زد و می گفت:” بیمان شاگرد من است “در خانه اش نشسته و چیزی می نویسد! پس از این مقدمه مختصر ، و با گذشت زمان ، و با آشنایی بیشتر و بیشتر با این مرد عزیز ، متوجه می شوم که شنیدن آهنگ دهل از دور خوب است و اکثر مردم قلم ، از جمله خودم ، نان زیادی از قلم به دست نمی آورم و سخت زندگی می کنم.

اساساً ، “قلم” مهمترین عنصر یا پدیده ای است که هنگام توصیف روزنامه نگار ، نویسنده و شاعر به آن اشاره می شود. بهترین نمادی که می توانید برای ترسیم روحیه و شرایط نویسنده استفاده کنید. از میان همه قلم ها ، قلم که بیشتر می تواند ضخامت و وقار یک نویسنده را نشان دهد ، امضا است. کل فرایند خرید ، پر کردن یک امضا با جوهر و نوشتن روی آن روی کاغذ سفید نشان دهنده نوعی احساس فرهنگی است. در بسیاری از فیلم های مربوط به زندگی یک شاعر یا نویسنده ، هنگامی که نویسنده در حال خلق اثری است ، یکی از تاکتیک های کارگردان برای نشان دادن مکان قلم خود ، نمایش امضای اوست. در این شماره ما از “هرج و مرج” به دنیای امضا رفته ایم و امیدواریم به ورطه احساسات بیفتیم!

روز جهانی بیوگرافی

روز جهانی بیوگرافی یک رویداد سالانه معادل اولین جمعه ماه نوامبر است که توسط دوستداران قلم در سراسر جهان از طریق نمایشگاه ها ، جشنواره ها و غیره برای تشویق کاربران و همچنین ترویج استفاده از هنر خوشنویسی – که متأسفانه فراموش شده است ، جشن گرفته می شود. اولین باری که یک روز به عنوان روز نوشتن جشن گرفته شد در 2 نوامبر 2012 بود ، زمانی که این رویداد برای اولین بار با چند نفر برگزار شد. این به معنی حدود 49 سازمان دهنده و 600 بازدید کننده است. در عصر تکنولوژی که نوشتن با قلم و مرکب جای خود را به نوشتن با استفاده از انواع صفحه کلید و دستگاه های پیشرفته داد ، هدف سازمان دهندگان زنده نگه داشتن خط و آوردن خط به عنوان یک کالای حیاتی بود. این رویداد در دومین سال خود یعنی 1 نوامبر 2013 با استقبال بالایی از 2000 بازدیدکننده مواجه شد که بیش از دو برابر سال گذشته است. در 7 نوامبر 2014 ، سومین سالی که اولین جمعه نوامبر به عنوان روز امضا جشن گرفته شد ، تعداد بازدیدکنندگان ثبت شده تقریباً دو برابر سال گذشته افزایش یافت ، که سازماندهندگان را شگفت زده کرد. در سومین سال ، سازمان دهندگان همچنین با نگاهی به فضای مجازی ، امضایی را وارد کردند و این روز را از طریق فضای مجازی ، استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی جشن گرفتند. اولین جمعه نوامبر 2015 در فیلیپین نیز جشن گرفته شد. حدود 10،000 بازدید کننده دور هم جمع شدند و از آن سال به دلیل ثبت جهانی این روز در همه کشورها ، روز نویسندگی جشن گرفته می شود و همه علاقه مندان به نوشتن در کنار هم جمع می شوند.

نوشتن با امضای همینگوی

کارخانه مونته گراپا در سال 1912 در باسانو دل گراپا ، شمال ایتالیا تاسیس شد و ساختمان اصلی کارخانه هنوز در این شهر پابرجا است. این ساختمان در طول تاریخ شاهد رویدادهای زیادی بوده است که می توان آنها را الهام بخش بسیاری از محصولات بی نظیر Montegrappa دانست. به عنوان مثال ، می توان به جنگ جهانی اول اشاره کرد ، که در طول آن یکی از مهمترین شهرها برای عملیات نظامی بود. از جمله چنین رویدادهای مهمی می توان به حضور نویسنده مشهور ارنست همینگوی اشاره کرد که در آن زمان داوطلبانه به میدان جنگ آمد و در آن منطقه به عنوان راننده آمبولانس کار کرد. کارهای او برای همه افراد چشمگیر و به یاد ماندنی بود ، از همه مهمتر او از قلم مونتگراپا برای نوشتن خود استفاده کرد.

در سال 2016 ، مونته گراپا از مجموعه بی نظیر همینگوی 2016 خود به افتخار ارنست همینگوی ، نویسنده ، رمان نویس و روزنامه نگار آمریکایی رونمایی کرد. مجموعه قلم های همینگوی چهار فصل از زندگی هنرمند ، شامل نویسنده ، سرباز ، ماهیگیر و مسافر را به تصویر می کشد. از این مجموعه بی نظیر ، 100 قلم ، مداد و خودکار تولید شد که 10 عدد از آنها با طلا و بقیه با نقره تزئین شده است. جان همینگوی (نوه ارنست همینگوی) در مراسم رونمایی از این قلم ها گفت که این چهار قلم منحصر به فرد توانستند چهار دوره زندگی این نویسنده معروف را به خوبی بیان کنند. وی با اشاره به اینکه ارنست همینگوی از امضای خود برای نوشتن قبیله عجیب استفاده کرد ، ادامه می دهد. او در مورد نوشتن با قلم چه احساسی دارد: “نوشتن با قلم مانند شنا در آب است.” با این تفاوت که وقتی با قلم می نویسید ، این افکار شما هستند که به دور شما می چرخند و یک اثر زیبا و منحصر به فرد را ضبط می کنید. روی کاغذ با رقص با قلم ، و صاحب این کار قلم شماست.

Montegrappa از سلولول در چوب برای ساخت این مجموعه فوق العاده استفاده کرد ، که در تولید کاغذ نیز استفاده می شود. لازم به ذکر است که Montegrappa اولین تولید کننده قلم های سلولوی در جهان است. برای تزئین این قلم منحصر به فرد ، یک ماشین تحریر روی بدن حک شده است که یکی از ابزارهای همینگوی در سال 1953 بود. نوک این خودکار از طلای 18 عیار ساخته شده و در سه اندازه نازک ، متوسط ​​و ضخیم موجود است. بر روی تاج (قسمت بالایی) کلاه این قلم از نمادی هنری به سبک آرت دکو استفاده شده است که بیانگر نوع وضعیت و نوشتار همینگوی است. قلم نیز با تصویر قلم حک شده است و گواهی بر ارتباط نزدیک همینگوی با شهر زیبای باسانو دل گراپا و همراهی مونته گراپا است.

داستان قلم های دهباشی

بدون شک یکی از نمادهای علاقه به خودنویس در بین ما ایرانیان علی دهباشی است. اغلب علاقمندان به فرهنگ دهباشی را با چهار یا پنج امضا در جیب خود به یاد می آورند. او در یادداشتی به علاقه خود به قلم در سال ششم ابتدایی اشاره می کند و می نویسد: او بچه است و برای خرید قلم زود است. من نیز وقتی روی مغازه نشستم و گریه کردم وقتی لطیف و پدرم برای ما متاسف شدند و این باعث شد که ما آخرین سناتور و قلم خودکار خود را به قیمت 45 ریال خریداری کنیم ، و من از آن زمان علاقه خود را به قلم و امضا حفظ کردم. در روز ، هیچ چیز برایم خوشایندتر از تبدیل شدن به جوهر انگشتان من نیست … من به جایی رسیدم که گاهی قبوض آب و برق و تلفن را برای خرید قلم و قلم جدید پرداخت می کردم و قبض بعدی ظاهر می شد. من هنوز همان استعداد ، اشتیاق و اشتیاق خود را برای امضای قرارداد دارم مانند گذشته. من هیچ روزی را نگذاشتم که حداقل سه قلم و یک قلم در جیبم داشته باشم. در سفرهای خارج از کشور ، من یک نان باگت با آب می خوردم تا بتوانم یک قلم و یک قلم بردارم. البته تصادفی باعث شد روزی نیمی از امضاء خود را بفروشم. “قبلاً ، امضاهای من از 800 فراتر می رفت ، اما اکنون حدود 400 امضا دارم.”

اشتیاق برای خودنویس ، دهباشی را در سالهای بعد به مجموعه دار تبدیل کرد. در حالی که قلم بزرگان را دنبال می کرد ، قلم های آنها را جستجو کرد و سرانجام به قلم فروشی رسید که اکثر پیرمردها از آن قلم خریده بودند. فروشنده خاطرات خود از شخصیت ها و مشتریان قلم خود و امضایش را برای دهباشی بازگو کرد. به عنوان مثال ، او گفت که دکتر محمد مصدق یکی از مشتریان او بوده و او همیشه از پارکر 51 امضا می خرید. الدباشی در بخشی دیگر از خاطرات مکتوب خود نوشت: «دکتر. [احمد] توازلی در روستایی در اطراف کمبریج زندگی می کرد. بنابراین در یکی از کنفرانس هایی که رفتم ، کارآگاه را زیر باران شدید دیدم و در خانه اش را زدم. او با مجله ما آشنا بود و وقتی داستان بازی های من را شنید ، خودکار هدایت را به دست من داد و گفت: “این جوهر صادق هدایت است که آخرین بار آن را پر کرده بود ، و اکنون خشک شده است.” این امضاها اکنون در دفتر دهباشی است و ما آنها را در یکی از مستندهایی که درباره او ساخته شده بود ، دیدیم.

در سالهای بعد امضای افرادی مانند نصرت کریمی ، عبدالحسین زرین کوب و جلال الدین آشتیانی نیز به دهباشی رسید. برخی از بزرگان فرهنگ و هنر پس از مرگ دهباشی از آن به ارث برده اند و برخی از آنها قلم هایی را به او دادند که در طول عمر کتاب هایش را با آنها نوشت. دهباشی می گوید: وقتی به دیدار او رفتم ، صادق چوپک 20 ساله بود و مشکل بینایی داشت و دیگر نمی نوشت ، فقط نامه های او را ترجمه و امضا کردند. قدسی چوبک قلم و امضای صادق را در میان وسایلش پیدا کرد و با نامه هایش برای من فرستاد و در آنجا نوشت: “او خودش می خواست که امضای او را برای شما ارسال کنم.”

خاطره جالب دیگری از مصاحبه ای وجود دارد که دهباشی در طول زندگی فریدون آدمت انجام داد و در آن زمان یکبار گفت که دوست دارد یک امضای انسانی داشته باشد. پس از آن ، آدامت روزی به دهباشی گفت: اگر خواهان امضای خودکار من بودید ، چرا به من نگفتید و در روزنامه ها ننوشتید! به همین ترتیب ، زندگینامه پارکر آدمت ، که کتابهایش را با آن نوشت ، به دهباشی رسید ».

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا