فاندامنتال به زبان ساده

انواع تحلیل ارزهای دیجیتال

آموزش معاملات و بازارهای مالی: انواع تحلیل ارزهای دیجیتال شامل تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، تحلیل تکنیکال و تحلیل درون زنجیره‌ای است.

ارز دیجیتال
  • تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال استفاده می‌شود. با بررسی تعدادی از عوامل داخلی و خارجی، هدف اصلی استفاده سرمایه گذاران از این نوع تحلیل این است که با استفاده از تعدادی شاخص تعیین کنند آیا ارز دیجیتال مورد نظر بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی، قیمت‌گذاری شده است. در نهایت آن‌ها می‌توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک سرمایه‌گذاری در رمزارزها استفاده کنند.
  • تحلیل تکنیکال مطالعه عملکرد قیمت، الگوهای نمودار، روندها، حجم، اندیکاتورها و موارد دیگر است که تحلیلگران، سرمایه گذاران و معامله گران می‌توانند از آن برای کمک به پیش بینی قیمت آینده بازار یا حرکات استفاده کنند.
    از آنجایی که تحلیل تکنیکال تا حدی بستگی به ذهنیت فرد دارد، ممکن است همه چیز مطابق الگوها پیش نرفته و در نتیجه نتایج متفاوت باشند. بنابراین از تحلیل تکنیکال برای افزایش احتمال سودآوری معامله و نه تضمین حرکت آن، استفاده می‌کنند.
  • تحلیل آنچین یا درون زنجیره یک نوع تحلیل نوظهور است که شامل بررسی حجم معاملات، جزئیاتی مانند پاداش ماینرها، همبستگی‌های قیمتی، ورودی و خروجی به بازار و داده‌های بلاک چین آن است.

برای آگاهی از وضعیت بازار تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را در مجله ایرانیکارت مشاهده کنید.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، تمام اطلاعات موجود در مورد یک ارز دیجیتال را بررسی می‌کند. به این معنا که از ترکیبی از معیارهای مالی کمی و معیارهای کیفی استفاده می‌کند. در نهایت، هدف تحلیل بنیادی تعیین قیمت ذاتی یک ارز دیجیتال است.
وقتی آن ارزش بنیادی را با قیمت فعلی بازار مقایسه می‌کنید، می‌توانید ببینید که ارز دیجیتال مورد نظر شما بیشتر یا کمتر از واقعیت آن ارزش‌گذاری شده است. ارزی که قیمت آن کمتر از ارزش واقعی آن قرار دارد، نشان دهنده یک فرصت خرید خوب است. در مقابل ارزی که بیش از حد واقعی آن ارزش‌گذاری شده نشان دهند فرصت خروج از سرمایه‌گذاری در آن است.
برای مثال یک میم کوین مانند دوج کوین را در نظر بگیرید، آیا ارزش ذاتی دارد؟

برای ، باید ابزارهای تحلیل بنیادی را به کار ببریم. بنابراین، درمورد دوج کوین، می‌توانیم ببینیم که فاقد بسیاری از شاخص‌های ارزش بنیادی مانند نقشه راه، تیم توسعه‌دهنده و حتی وایت پیپر است.
با این حال، دوج کوین ارزش بازاری به اندازه ده‌ها میلیارد و صدها میلیون در حجم ۲۴ساعته دارد و یکی از شناخته شده‌ترین ارزهای دیجیتال است. زمانی که تیم NBA مارک کوبان، دالاس ماوریکس، آن را به عنوان یک روش پرداخت برای بلیط پذیرفت، مورد استفاده بیشتر نیز قرار گرفت. بنابراین دوج کوین ارزش ذاتی دارد. به عبارت ساده‌تر در حالی که تحلیل بنیادی ممکن است نشان دهد که دوج کوین با قیمت ۱ دلار بیش از حد واقعی ارزش‌گذاری می‌شود، در ۵ سنت می‌تواند یک خرید عالی باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش اصلی در تحلیل بازارهای مالی هستند. تحلیل تکنیکال به روند حرکت قیمت یک ارز نگاه می‌کند و از این داده‌ها برای پیش بینی حرکت قیمت در آینده استفاده می‌کند. تحلیل فاندامنتال به عوامل اقتصادی و مالی که بر پروژه تأثیر می‌گذارد، می‌پردازد. در ادامه در مورد تفاوت‌های این دو روش، توضیح داده ایم.

ابزارهای تحلیل
تحلیلگران تکنیکال، تحلیل خود را با نمودارها شروع می‌کنند، در حالی که تحلیلگران فاندامنتال با صورت‌های مالی و عوامل بنیادی شرکت شروع می‌کنند. در واقع تحلیلگران فاندامنتال سعی می‌کنند ارزش پروژه را با بررسی مواردی مانند ارزش بازار، ماهیت پروژه، عرضه و تقاضا، توکن‌های در گردش و بسیاری از موارد دیگر تعیین کنند. این درحالی است که تحلیلگران تکنیکال تنها با مواردی مانند روند قیمتی، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و موارد دیگر به تحلیل می‌پردازند.

افق زمانی
به طور کلی، تحلیل فاندامنتال در مقایسه با هدف کوتاه‌مدت تحلیل تکنیکال، هدف بلندمدت برای سرمایه‌گذاری دارد. در حالی که نمودار ارزها را می‌توان در بازه زمانی هفتگی، روزانه یا حتی دقیقه‌ای نشان داد، تحلیل فاندامنتال اغلب به داده‌های کلی در چندین فصل یا سال نگاه می‌کند.

معامله در مقابل سرمایهگذاری
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال معمولاً اهداف متفاوتی دارند. تحلیلگران تکنیکال اغلب سعی می‌کنند معاملات کوتاه‌مدت تا میان‌مدت را شناسایی کرده و انجام دهند. در حالی که تحلیل‌گران فاندامنتال معمولاً سعی می‌کنند سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت انجام دهند.

پیشنهاد مطالعه بیشتر

چه شاخصهایی را باید در تحلیل فاندامنتال بررسی کنیم؟

در تحلیل فاندامنتال سه معیار مالی، پروژه و بلاکچین استفاده می شود.

معیارهای مالی

Capitalisation یا ارزش بازار

اولین چیزی که سرمایه گذاران به آن توجه می‌کنند، ارزش بازار ارز دیجیتال است. این شاخص ارزش کل ارز دیجیتال به دلار در بازار است که نشان می‌دهد چقدر فضا برای رشد آن وجود دارد. برای محاسبه ارزش بازار یک ارز دیجیتال، قیمت فعلی رمز ارز را در عرضه در گردش ضرب کنید.
با این حال، ارزش بازار به تنهایی برای تصمیم گیری کافی نیست. اگر سایر شاخص‌ها مانند نقدینگی در نظر گرفته نشود، ارزش بازار می‌تواند فریبنده باشد.

Liquidity and Volume یا نقدینگی و حجم

میزان سهولتی که می‌توان یک دارایی را به دست آورد یا فروخت، نقدینگی نامیده می‌شود. در یک بازار با نقدینگی خوب، می‌توان به راحتی ارز دیجیتال مورد نظر را با قیمت مدنظر خرید و فروش کرد. از طرف دیگر، بازار غیر نقدشونده، معامله ارز‌ها را با قیمت مناسب دشوار می‌کند. همچنین حجم معاملات نیز برای اندازه گیری نقدینگی استفاده می‌شود زیرا نشان می‌دهد که در یک دوره خاص چقدر پول معامله شده است.

Supply Mechanisms یا مکانیسمهای عرضه (تامین)
یکی از معیارهایی که معامله گران باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند مکانیسم عرضه است. قانون عرضه و تقاضا بیان می‌کند که وقتی عرضه کم و تقاضا زیاد باشد، قیمت افزایش می‌یابد.

Tokenomics یا توکنومیکس

به شما کمک می‌کند تا عرضه و تقاضای توکن را که در یافتن ارزش یک ارز دیجیتال مهم است، درک کنید. اگر یک توکن در مقایسه با عرضه خود تقاضای بیشتری داشته باشد، قیمت آن بالاتر خواهد بود. یک هدف خوب در پروژه و موارد استفاده در دنیای واقعی برای توکن، کاربران بیشتری را جذب می‌کند.

معیارهای پروژه

معیارهای پروژه، یک بررسی کیفی است که عملکرد تیم، وایت پیپر و رقابت را در نظر می‌گیرد. در بررسی معیارهای پروژه به چگونگی عملکرد ارز، چگونگی به وجود آمدن آن و توسعه‌پذیری تمرکز می‌کنند.

The Whitepaper یا وایت پیپر

وایت پیپر یک سند فنی است که مفهوم ارز دیجیتال را با جزئیات توصیف می‌کند. هنگام انجام تحلیل فاندامنتال، لازم است موارد مندرج در وایت پیپر ارز را با عملکرد آن مقایسه کنید. در وایت پیپر معمولاً اطلاعات زیر ارائه می‌شود.
● اهداف
● جزئیات مربوط به کد فناوری
● نقشه راه
● توکنومیکس
● طرح توزیع

The Team یا تیم

در حالی که توسعه دهندگان برخی ارزها، مانند ساتوشی ناکاموتو ، ترجیح می‌دهند ناشناس بمانند، اکثر ارزهای دیجیتال معتبر، اطلاعات تیم را در دسترس قرار می‌دهند. در تحلیل فاندامنتال باید بررسی کنید که آیا تیم، افرادی که پشت پروژه هستند، اطلاعاتی را در وب‌سایت رسمی، رسانه‌های اجتماعی یا پلتفرم‌هایی که می‌توانند پروژه‌های منبع باز (جامعه توسعه‌دهنده) خود را میزبانی کنند مانند Github ارسال کرده‌اند یا خیر؟ در صورت وجود می‌توانید آن‌ها را بررسی کنید.
همچنین نگاهی به ساختار جامعه توسعه دهندگان بیندازید. چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چقدر فعال هستند؟ بررسی کنید که آیا هر یک از اعضای تیم مهارت‌های لازم برای اجرای کار را دارند یا خیر. آیا قبلاً پروژه‌های موفقی با این ماهیت انجام داده اند؟ یا با هر گونه سرمایه‌گذاری مشکوک یا طرح‌های کلاهبرداری مرتبط شده اند؟

The Competitors یا رقبا

یک وایت پیپر باید کاربرد ارز دیجیتال مورد نظر را توضیح دهد. تعیین هدف رمزارز بسیار مهم است، زیرا این امر نشان می‌دهد که با چه توکن‌های دیگری رقابت می‌کند.

معیارهای بلاکچین

بلاک چین یک منبع ارزشمند است و نقش مهمی در ایمن‌سازی شبکه ایفا می‌کند. هچنین جسنجو در داده‌ها برای تحلیل بنیادی ارزهای دیچیتال ارزشمند است اما استخراج این اطلاعات به صورت دستی از داده‌های خام می‌تواند زمان بر باشد. خوشبختانه، طیف گسترده ای از رابط‌های برنامه‌نویسی کاربردی (API) ابزارهایی را برای توانمندسازی بیشتر جهت اخذ تصمیمات سرمایه‌گذاری ارائه می‌دهند.

Hashrate یا نرخ هش

نرخ هش قدرت محاسباتی است که در استخراج برای انجام محاسبات روی بلاک چین PoW استفاده می‌شود. نرخ هش بر اساس دسترسی عمومی تخمین زده می‌شود. چرا که داده‌های آن قابل مشاهده است اما نرخ هش واقعی هرگز در عمل مشخص نیست. نرخ هش توسط بسیاری از سرمایه گذاران ارز دیجیتال به عنوان دلیلی بر سلامت ارز دیجیتال مورد نظر تلقی می‌شود. هرچه نرخ هش بالاتر باشد، ماینرها انگیزه بیشتری برای ماینینگ خواهند داشت و امنیت شبکه نیز بیشتر می‌شود. در مقابل هنگامی هم که نرخ هش کاهش داشته باشد، ماینرها ارز دیجیتال را بی‌سود می دانند که باعث می شود ماینرها ماینینگ را متوقف کنند. این موضوع اغلب در بازار نزولی رخ می دهد که به ماینرها فشار ایجاد می‌کند تا سخت‌افزار خود را بفروشند. به صورت کلی نرخ هش پایین‌ نشان دهنده از دست دادن علاقه سرمایه گذاران است.

دکمه بازگشت به بالا