عمومی

نامه یک افسر رضاخانی به مادرش درباره کشف حجاب

سیاست های مذهبی و فرهنگی اولیه پهلوی بسیار خصمانه و خلاف فرهنگ عمومی جامعه بود ، در همین حال مقامات انتظامی ، نیروها و نهادهای نظامی مسئول تحمیل آنها به جامعه و مجبور کردن مردم به پذیرش تغییرات جدید و برخورد با هویت های مقاومت بودند. انجام دادند.

به گزارش دیباروز ، محمود زکاوات ، پژوهشگر تاریخ معاصر ، مقاله خود را در روزنامه “فرختختگان” ادامه داد و نوشت: “در چنین حالتی ، ارتش پهلوی ابزاری برای تحقق ایده ها و نقشه های قدرت بود ، اما ارتش گاهی اوقات قربانی سیاست پهلوی می شد.” جامعه ای که در آن دین بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم بود. سیاستهای خصمانه پهلوی اول علیه آیین ایرانیان نیز برای نیروهای نظامی که منافع مذهبی داشتند هزینه بر بود.

اگر قرار است دیگران علی رغم مقاومت سیاست های پهلوی را تحمل کنند ، ارتش علاوه بر اینکه دلسوز این سیاست ها نیستند ، باید آنها را نیز اجرا کنند. تصور وضعیتی مانند این دشوار است که در آن نیروهای امنیتی پرخاشگرانه ترین سیاست هایی را اجرا کنند که نه تنها با مردم ، بلکه خودشان همدرد باشند. اگرچه آنها از اعضای ارتش پهلوی بودند و مجبور به تصمیم گیری و اقدامات متناسب با گفتمان قدرت در این دوره بودند ، اما بخشی از مقاومت در برابر هویت مطلوب اقتدار در آن دوره نیز نیروهای ارتش را تشکیل می داد. مقاومت ، به زور مقامات و نهادهای امنیتی ، نیروهای آنها را به شدت کنترل کرد و پیام های شخصی و خانوادگی آنها را سانسور سخت کرد تا لیست های آنها را برآورده کند. (1)

داستان زیر ، به عنوان نمونه های انگشت شماری و به عنوان یک مورد خاص ، حاوی اطلاعات مهمی در مورد وطن پرستی و دینداری است ، حتی در میان نیروهای نظامی پهلوی که وظیفه مبارزه با دین را دارند. سایر جنبه های قابل استنباط از این داستان و اسناد مرتبط نیز در زیر ذکر خواهد شد.

پیام مورد علاقه من برای مادرم

غلامرضا فضلی یکی از اعضای ارتش رضا شاهی در لرستان بود. در زمستان سال 1314 نامه ای به خانواده اش در تهران نوشت. شرح پیام به شرح زیر است:

“بگذار مادر مادر عزیزم را فدا کنم

بعد از عرض تسلیت صمیمانه سلامتی این بزرگوار را خواستارم. اگر از فضل فضل بپرسید ، من در امان هستم و دعا می کنم. از این مجسمه شریف ، که حاوی سلامتی یک موجود قابل احترام بود ، بازدید شد.}} یک داستان بسیار خوشحال اتفاق افتاد} و شما یک عکس ویدئویی ارائه دادید زیرا درخواست کردید [می‌کنم] دلیل تأخیر من این بود که بازرس برای بررسی حساب ساختمان آمد. نمی دانم کدامیک را سفارش دهم زیرا شما پیراهن های مرا سفارش داده اید. مطمئناً شما سابقه ای دارید تا بتوانم پست بعدی را برای شما ارسال کنم ، انشاالله اما با مبلغی. مادر جان ، دوست دارم کمی درباره خواهر بدبختم ، سرورزمان ، برایم بنویسی ، تا زندگی بدبخت او را پیش بینی کنم. از بنده آقای سید عبدالله ، خانمها و فرخزمن بخواهید که سلام کنند. بوسیدن خواهرزاده ها و برادرزاده ها. شما از شرایط شاهزاده غولی آگاه هستید که سرنوشت این کودک بی گناه چنان بوده است که نه پدر و نه مادر خود را نمی دیدند و نه مادر در دامان پدر بزرگ می شوند. دستان چرخ و فلک به یک شاهزاده و بزرگتر نشان داد که آنها رنج والدین خود را درک نمی کنند ، چه پدر و مادر آنها فوت کنند یا نکنند. لطفا در مورد اوضاع تهران بگویید. در مورد کمبود روسری ، اگر خیلی سخت شود ، من به تریاک شما و خواهران عزیزم علاقه مند می شوم ، به طوری که دیگر هرگز این قسمت را نمی بینم. البته من این مقاله را بلافاصله پس از خواندن می سوزانم. تاج دولت به همه سلام می کند.

جناب آقای فضلی »

پیام مانند سایر نامه های آن زمان پس از تحویل به مراکز حمل و نقل توسط نیروهای امنیتی ارتش پهلوی مورد بررسی قرار گرفت. در همین حال ، آنها متوجه اشاره ستوان یکم فدلی در مورد کشف حجاب شدند و این پرونده ای را باز کرد که فاضلی مستقیماً درگیر بود تا اواخر آوریل سال بعد.

روند گزارش پرونده فضلی

و از آنجا که ارتش مهمترین ابزار قدرت در دوره رضا شاهی برای کنترل جامعه بود ، تحت نظارت شدید دستگاه های امنیتی و دفاعی قرار گرفت. حتی نامه های خصوصی به سربازان و کادرها نیز بررسی و خوانده شده است و اگر به نظر می رسد نامه حاوی مطالب مشکل ساز است ، اقدامات بیشتری برای تعیین مجازات شدید انجام شده است. نامه ستوان فضلی یکی از نامه های مورد توجه نهادهای مربوطه در ارتش بود. در تاریخ 11/8/1314 میلادی ، سرهنگ مختاری ، سرپرست کل پلیس عمومی ، نامه ای به رئیس ستاد ارتش نوشت ، و در آن نامه از ستوان یکم غلام ردا فضلی به خانواده اش ، که در آن در مورد حجاب نوشت ، نام برد. مختاری نامه فاضلی را به نامه خود ضمیمه می کند و می فرستد. (2)

روز بعد ، رضا شاه از سخنرانی مربوطه و پرونده مطلع شد. پهلوی همچنین در این باره اظهار نظر می کند: “این نوع افسران خشک و احمق چه فایده ای دارد و به چه نوعی می توان اعتماد کرد. آنها باید به او توصیه و هشدارهای لازم را دهند تا در صورت عدم بهره مندی از کار ، از کار اخراج شود.” و لشکر 6 خوزستان. (3) صرف درگیر شدن شاه در چنین مسئله جزئی نیز قابل تأمل است. به این مفهوم که ساختار سفت و سخت اقتدارگرایی پهلوی حتی با کوچکترین جزئیات نیز دخالت می کند. تا آنجا که افسر همچنین در مورد نامه های خصوصی مادرش ، دستگاه وسیع و طولانی دیوان سالاری درباره مادرش اظهار نظر می کند ارتش وظیفه تعیین موضوع را به عهده می گیرد. البته ما می توانیم از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنیم. چنین مسائل ظاهراً ثانویه چنان تأثیرگذار بودند که خود شاه مسئول آنها بود. از هر نظر ، پرونده به یک بحران ساختاری در دوران پهلوی اشاره دارد.

همچنین مشخص شد که غلامرضا فضلی افسر تیپ لرستان نیست بلکه عضوی از دفتر حسابرسی مالی است که مسئول مدیریت ساختمان پایدار پرورش اسب در آن منطقه است. به عبارت دیگر ، در دستگاه امنیتی پهلوی اول ، پیام های مدیر پایدار مورد بررسی قرار گرفت. پس از کشف ، ظاهراً مقامات امنیتی ، اداره بازرسی نظامی و سنجش مالی ، پس از ملاقات با مادر این افسر ، نامه ای به رهبری ارتش نوشتند و صحت چنین سخنرانی را زیر س ،ال بردند و آن را توطئه دشمنان فاضلی برای نابودی او و خانواده اش توصیف کردند. . با وجود این انکار ، آنچه از اسناد به دست می آید این است که ستوان فضلی مسئولیت سخنرانی را بر عهده دارد و تصمیم می گیرد نامه را دوباره بنویسد و قسمت های مربوط به کشف حجاب را حذف کند.

سرانجام ، در تاریخ 15 آوریل 1315 ، سرپرست سرپرست لشکر 6 خوزستان در نامه ای به رئیس ستاد اظهار داشت: “توسط تیپ لرستان به افسر اخطار داده شد. وی گفت: وی موضوع را نوشت که من نمی خواهم بدون چادر بیرون بروم ، و از طرف دیگر ، او پول خواست. ، او برای جلب رضایت مادرش از ناراحتی بزرگ ، مقاله را نوشت و پشیمان شد ؛ “وی همچنین اشاره کرد که فداوی همیشه تمدن ، سعادت و شکوفایی هموطنان خود را مقدس دانسته و این واقعیت که زنان ایرانی در جامعه مانند سایر کشورهای متمدن جهان هستند ، من بسیار خوشحال شدم و شخصاً مورد استقبال و تشویق افراد قرار گرفتم. به عبارت دیگر ، ستوان یکم توسط سرویس های امنیتی در آن زمان احضار شد ، و ممکن است در مورد پرونده خصوصی رضاشاه به وی هشدار داده شود. پس از این “نکات” و “هشدارها” فضلی نامه را به شکلی متفاوت که مأموران دوست دارند ، می نویسد.

پایان سخنرانی

مسئله کشف روسری و سیاست تغییر لباس ایرانی چیست و چگونه اعمال شد که افسر ارتش رضاشاه مادر و خواهرانش را برای خودکشی فراخواند تا از چنین سیاستی بگریزد و مقاومت کند؟ در دوره رضا شاهی تا چه حد نظارت اجتماعی ، پیشگیرانه و امنیتی وجود داشته است؟ خواندن نامه های خصوصی افسر مسئول اصطبل ها در لرستان توسط فرماندهی پلیس و ارتش و اظهارات شاه در مورد آنها به وضوح نشان دهنده عمق این فاجعه است. ترس از افشای چنین مطالبی نیز قابل توجه است. ستوان فضلی در پایان نامه خود به مادرش هشدار داد که پس از خواندن مادر او را آتش نزند. لازم به ذکر است که وضعیت مورد بحث افسران ارتش – نیروهای وفادارترین به امپراتوری پهلوی بود. کسانی که همیشه بیشترین حمایت مالی و اخلاقی را از دولت داشته اند. حوزه اجتماعی ایران در دوران پهلوی ، وضعیت مردم و طبقات مختلف بسیار دشوارتر و دشوارتر از این بود. دخالت شاه در جزئی ترین جزئیات نیز عدم بلوغ سیاسی – اداری را در زمان مربوط نشان می دهد. نکته آخر ، تغییر محتوای پیام است. سرویس های نظارتی و امنیتی ارتش معتقد بودند که با اجبار آنها به اراده خود و مجبور شدن یک ستوان برای نوشتن نامه ای متفاوت از نامه قبلی ، این مشکل حل شد ، اما تحولات بعدی نشان داد که اگرچه ارتش همیشه بیشترین قدرت را داشته است ، اما در عمل وقتی در خطر است. اشغال ایران در جنگ جهانی اول کار خود را انجام نداد. زیرا برخلاف ارتش مشهور پهلوی ، این ابزار ظلم داخلی بود تا آموزش در برخورد با دشمن خارجی.

منبع:

1. مطالعه این اسناد و مدارک مربوط به کشف حجاب راک: تغییر لباس و کشف حجاب ، تهران ، مرکز مطالعه اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1378 ، صص 308-291.

۲. تغییر لباس و کشف حجاب ، ص 291.

3. همان ، ص 298-294.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا