پژمان جمشیدی لایق آن حرفها نبود
شنبه گذشته ، در برابر س questionالی توهین آمیز ، روزنامه نگاری که پاسخ محترمانه وی توجه بیشتری را به خود جلب کرد ، بیگمان جمشیدی بی ادبانه و ناعادلانه رفتار کرد.
به گزارش دیباروز ، حسام افروز در ادامه یادداشت خود نوشت روزولت او نوشت: “نه آنطور که شما فکر می کنید مهم است و نه زندگی برای من آنقدر مهم است که بخواهم برای دیدنش آن را انجام دهم.” “من فوتبال را به همین دلیل انتخاب نکردم و سینما را نیز انتخاب نکردم.” این بخشی از پاسخ مودبانه و محرمانه بیگمن جمشیدی به س ugال زشت و زشت روزنامه نگاری است که غیر از معروف بودن راهی برای خلاص شدن از گمنامی خود پیدا نکرد.
ماجرا به کنفرانس مطبوعاتی فیلم “خط مجازی” برمی گردد ، جایی که یک سوال یا بهتر بگوییم توهین یک روزنامه نگار به بیگمان جمشیدی جو را به هم زده و نام خبرنگار را مانند یک حباب بر روی زبان ها پخش می کند. ؛ اما لجبازی ، پختگی و البته غم بزرگ از دست دادن دوستان قدیمی اش ، بگمن جمشیدی ، واکنش او را به سمتی سوق داد که چیزی جز شرمساری برای روزنامه نگار حریص نبود.
محمود گبرلو که روز به روز با برنامه “هفت” بیشتر آشنا می شد ، کارگردان فیلم “هفت” بود ، شخصی که انتظار می رفت با سالها عملکرد و دانش فضا ، از تجربه و بلوغ خود وام بگیرد در س askingال کردن یا اصلاً از آنها نپرسید ، به جولان فرصت گزارش ندهید و غم و اندوه بیگمان جمشیدی را بیشتر نکنید.
از این گذشته ، سوال توهین آمیز گزارشگر خوانده شد: “در فوتبال ، جایی که به جایی نرسیده اید ، فکر نمی کنید که راه های بهتری برای ظهور وجود دارد و ظاهر شدن فقط از طریق بازیگری نیست؟”
سوالی که با چند مشاهدات از مسابقات این فوتبالیست که چندی پیش در صفحه بزرگ سینما و جعبه جادویی به دلیل پوچ بودن و توهین آن قابل تأیید است. گذشته از سرعت چشمگیر و فناوری بی ادعای او در زمین فوتبال ، راحتی او با دوربین و بازی قابل قبولش در فیلم ها و سریال های تلویزیونی کاملاً به تعجب و شاید هدف منجر می شود.
چه بخواهیم و چه نخواهیم ، بیگمن جمشیدی ، هرچند جوان ، یکی از سوپراستارهایی است که مدت هاست مردم از آن استقبال می کنند. نه تنها مخاطبان ، بلکه فرشته تیرپور پس از نامزد شدن جمشیدی برای بازی در سوund تفاهم به عنوان نقش مکمل ، و دیروز آزیتا حاجیان برای بازی مثبت در “خط پیش فرض” که ضمن خواندن درخشان نمایش بیگمن جمشیدی ، از خبرنگار خواست که فقط در مورد او
اما مهمترین قسمت داستان دیروز که به پاسخ مهربانانه و محترمانه بیگمان جمشیدی برمی گردد. “من نمی خواهم بحث را عرفانی یا ظالمانه جلوه دهم یا به شما پاسخی بدهم. من می خواهم بحث بی ربطی داشته باشم که طی دو روز گذشته به آن فکر می کردم. در مورد قسمت دوم سوال شما ، اگر کسی این کار را انجام ندهد “من می دانم که زندگی برای من از ارزش بالایی برخوردار است.” نه برای شما آنقدر که فکر می کنید مهم است و نه آنقدر که در زندگی دوست دارم.
به همین دلیل فوتبال یا سینما را انتخاب نکردم. در طی چهار یا پنج سالی که در جشنواره سپیده دم گذرانده ام ، هرگز نقد شخصی از خودم ندیده ام. این بدان معناست که مثلاً اگر من برای یک سوerstand تفاهم نامزد می شدم ، آنها درباره فیلم نقد می نوشتند و در گوشه ای از آن ، آنها در مورد بازیگری من یا فیلم های دیگر مانند “خوب بد جلف” و … می نوشتند.
سه روز پیش ، به دلیل اینکه من به ندرت به اینستاگرام می روم و اکنون خیلی بررسی نمی کنم ، یکی از دوستان در گروه به من گفت کسی یک بررسی و صفحه بسیار خوب برای شما نوشت. من بسیار خوشحال شدم زیرا این یک انتقاد شخصی بود و به دلیل بازی در شیشلیک.
همین که آن مرور و خبر را خواندم ، صفحه بعدی همان خبر درگذشت علی انصاریان بود. وقتی ما در این دنیا زندگی می کنیم ، هرچه شما بگویید برای من آنقدر مهم نیست که سه روز پیش شوک خورد که بدن من لرزید. وقتی مقدمه ای برای خودم و اخبار زیر در مورد درگذشت دوست عزیزم علی را دیدم. “بنابراین زندگی برای من آنقدر ارزشمند نیست که شما فکر کنید من برای دیدن فیلم بازی می کنم ، من واقعاً خودم را سرگرم می کنم.”
پس از خواندن پاسخ بیگمان جمشیدی ، به خاطر داشته باشید که کافی بود افرادی مانند ابراهیم حاتمیکیا یا مسعود خمی (با قاتل خانه ملاقات کرده و آنجا را ترک کنند) از این قبیل سال کنند.
انتهای پیام