عمومی

تولّد گورستان – دیباروز

چه اتفاقی می افتد اگر مقامات این سازمان بخواهند به همین مناسبت ، تولد باشت زهرا مهمانی برگزار کنند؟ آیا برای سرگرم کردن میهمانان می توانند کیک سیاه با شمع سیاه سفارش دهند؟ موسیقی پس زمینه کنسرت ، راهپیمایی عزاداری چه خواهد بود؟ آیا آنها می توانند تولدت مبارک بخوانند؟ اصلاً چطور می توانند به یکدیگر تبریک بگویند؟ آیا آنها می توانند از کلمه تبریک استفاده کنند ، یا می توانند کلمه راحتی را بگویند؟ نماد تولد گور می تواند با چنین تصاویر همراه باشد و داستان یا کمدی را به خاطر بسپارد ، اما این حقیقت را نیز شامل می شود. مهم نیست که چقدر تلاش کنیم ، ما نمی توانیم مرگ را از زندگی جدا کنیم با محدودیتی که تحمیل می کنیم.

در واقع ، مقبره ها مکان زندگی بیش از مکان مرگ است. این گورستان عملکردهای فرهنگی بسیاری دارد و در مطالعات برنامه ریزی شهری یکی از بهترین مکان های شهر برای گردشگری ، اوقات فراغت و تبادل فرهنگی است. برنامه ریزان شهری به دنبال کمک به انسان شناسان فرهنگی در مکان یابی قبرستان ها ، انتخاب مکان و ساخت یک قبرستان هستند که کاری نیست که فقط از منظر مهندسی و بدون توجه به مؤلفه های فرهنگی ، مذهبی و تاریخی قابل انجام باشد.

معمولاً رابطه مرگ و زمان از محل اهمیت بیشتری برخوردار بود و بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان از زمان های بسیار قدیم با این موضوع سر و کار داشتند. اما رابطه بین مرگ و مکان به همان اندازه مهم است. تناسب زندگی ، زمان و مکان فقط تفسیری نیست که ما در نظر می گیریم و در اشکال مفهومی پیچیده مانند زمانی و مکانی تحلیل و تفسیر می شود. فضای برداری رایج ترین نوع آزمایش با یک مکان است. یکی از اصلی ترین مؤلفه های مکان جهت ، وجود یک مرکز حرکت خاص ، یعنی بدن انسان است. در حقیقت ، بدن تجربه ما را در محل تعیین می کند. این معادله منفی عامل حرکت پس از مرگ ادامه دارد و بدن آن مرحوم مرکز کلیه مراسم عزاداری ، دفن و تدفین است.

در گذشته های دور ، خانه محل تولد و مرگ بود. تولد ، روند بیماری ، مرگ ، مراسم عزاداری و برخی از مراسم خاکسپاری در خانه انجام شد. امروزه تولدها و بیشتر مرگ و میرها در بیمارستان ها رخ می دهد ، به این معنی که نوعی جابجایی همراه با مرگ وجود دارد. در گذشته ، بیشتر قبرها در نزدیکی یا در قلب روستا ، نزدیک یا در شهرهای کوچک واقع شده بودند. با گسترش شهرها و شهرنشینی ، مقبره های بسیاری بیشتر به جلو منتقل شدند ، به عبارت دیگر ، آنها از متن زندگی روزمره خارج شده و دستیابی به آنها دشوار بود. جامعه شناسان بر این باورند که مرگ از صحنه زندگی روزمره به پشت پرده رانده شده است و با روند مدرن سازی شاهد ناپدید شدن سیستماتیک بازنمایی مرگ هستیم. عاملی که باعث تقویت حس کاذب وی در جاودانگی در کنار سایر عناصر پیشرفت ، سعادت و قدرت مردی است که بر جهان حاکم است. موضوعی که اساساً مرگ را نفی می کند و پذیرش آن را نادیده می گیرد ، که این پیش نیاز زندگی سالم و رو به رشد است. چنین نتایج منفی ممکن است برنامه ریزان شهری را به توجه به یافته های مردم شناسی در این زمینه سوق دهد. همچنین در خود تهران ، مطالعات مربوط به برنامه ریزی شهری محل گورها منجر به توصیه به گسترش قبرها به تعدادی از محلات شد.

اما من از یک گل که داستان خودش را دارد حیرت کردم. در یک مطالعه 2007 ، میزان تلفات در بهشت ​​زهرا 100000 نفر بیشتر از ساکنان شیراز برآورد شد. اگر تعداد خویشاوندان و دوستان متوفی را که سالانه حداقل 5 تا 10 نفر از گورها بازدید می کنند تخمین بزنیم ، در این صورت با یک میلیون آمار مواجه خواهیم شد. به همین دلیل قبلاً گفتم که این قبرستان مکانی است که افراد زنده بیشتر از قبر دائمی مردگان زندگی می کنند. مرگ علائم بسیاری دارد که یکی از آنها قبرستان است. اما این گورستان نشانه شناسی خاص خود را دارد که با تعداد زیادی ریشه کتبی ، تصویری ، تصویری ، شنوایی ، کلامی و رفتاری متمایز می شوند. بهشت زهرا نمونه خوبی برای ترکیب مراسم دفن و عزاداری سنتی با اجزای دنیای مدرن مانند ساختار سازمانی منسجم بوروکراتیک با استفاده از امکانات مکانیکی و اطلاع رسانی مورد نیاز برای ارائه خدمات است ، در عوض علائم ذکر شده قابل مشاهده است. او خورد. نگاهی به بخشهای مختلف بهچت زهرا نشان می دهد که ملاحظات فرهنگی در تقسیمات و طبقه بندی های آنها نقش مهمی داشته است.

بنابراین ، این گورستان یک تولیت جداگانه نیست ، بلکه در کنار شهر و بخشی از آن واقع شده است و به آن وصل نمی شود. طبیعی است که در مورد شهری مانند تهران باید یک قبرستان شهری مانند بهشت ​​زهرا وجود داشته باشد. از نظر سخت افزاری ، بسیاری از خدمات شهری در بهشت ​​الزهرا (س) دیده می شود و از نظر نرم افزاری نیز مکانی است که می توانید ادامه روند جامعه پذیری را مشاهده کنید ، که این یکی از فرایندهای مربوط به زندگی است. در واقع ، مانند سایر مناطق شهر ، ساختارها و معیارهای اجتماعی و فرهنگی در گورستان تسلط خود را حفظ می کنند. موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی ، طبقات اجتماعی و تفکیک جنسیت نیز در ساختارهای دفن و آیین تکثیر می شود. کسانی که در اتومبیل های مرسدس بنز و BMW هستند در مقبره های خصوصی یا گورهای گران قیمت و غنی از تخصص خاص دفن شده اند و دارای مقبره های برزیلی هستند. خدمات یادبود آنها نیز در هتل های Superlux برگزار می شود. حتی پایین آمدن زندگی شهری مانند ترافیک ، ازدحام و انواع آلودگی ها در آنجا دیده می شود. به عنوان مثال ، آلودگی صوتی به شکل مداحی ، صلح و آرامش را که زمانی بر قبرها حاکم بود ، تضعیف می کند. سعدی ممکن است درست وقتی می گوید:

وقتی به دروازه مرگ برگردیم ، برای یک هفته برابر خواهیم بود

این ممکن است در مورد کشته شدگان صادق باشد ، اما در مورد محلات ، عدالت در قبرستان وجود ندارد و نابرابری در قبرستان همانند شهر نقش دارد.

با این حال ، بهشت ​​زهرا پنجاه ساله شد. این گورستان برای نیم قرن شاهد کشته های مختلف بوده و یک شهادت تاریخی محسوب می شود. این سازمان از دیرباز یکی از موفق ترین نمونه های بوروکراسی کارآمد از نظر ارائه خدمات بوده است که یکی از دستاوردهای مدرنیته است. برای رسیدن به این نتیجه کافی است که خدمات آن را با اداره ثبت مقایسه کنید. و مدتی است که بر سایه هاله مسلط شده و چالش دیگری را برای شرکت کنندگان ایجاد کرده است. البته از همه کسانی که در آنجا کار می کنند باید قدردانی شود و همانطور که در ابتدا گفتم شاید کمی عجیب باشد اما باید به خاطر تولد وی تبریک گفت.

* روانپزشک و جستجوگر مرگ

دکمه بازگشت به بالا