بازی پلیس خوب، پلیس بد با طالبان 

ادامه تنش پس از ترامپ

هر دو طرف مواضعی را با انگیزه مشترک اما مواضع ، اهداف و ابزارهای متفاوتی مدیریت می کنند که آینده آن برای هیچ کس مشخص نیست.

ترس از بازگشت رژیم طالبان در افغانستان ، علاوه بر رنجی که بر مردم آن کشور وارد می کند ، منطقه و جامعه بین المللی را آشفته کرده است. اما نحوه تعامل قدرتهای شرقی و غربی با واقعیت کنونی در افغانستان به گونه ای است که می توان به ساده ترین معنا گفت. روسیه و چین در تلاش هستند تا فرصتی برای بازگشت طالبان به قدرت ایجاد کنند که می تواند فرصت های استراتژیک را برای آنها فراهم کند. در همین حال ، متحدان غربی واشنگتن هنوز در شوک ناگهانی خروج آمریکا از افغانستان و سقوط زودهنگام دولت آمریکا قبل از خروج ارتش های طرفدار این کشور هستند. به همین دلیل ، دو نظر در مورد تحولات افغانستان اتخاذ شد. قدرت های شرقی خود را رویکردی بسیار مثبت و دلگرم کننده برای بازگشت طالبان می دانند. دیدگاه دیگر این است که آنها با رویکردی منفعلانه سعی می کنند شرم خود را از اینکه نمی توانند یک دولت مشروع در افغانستان نهادینه کنند و مرزهای خود را از خطر گسترش تروریسم و ​​هجوم پناهندگان حفظ کنند ، توجیه کنند.

انگیزه ها و احساسات لهستان شرقی و غربی در رفتار آنها با طالبان مشترک است. هر دو تغییر وضعیت در افغانستان را تهدیدی بالقوه و قریب الوقوع می دانند. بازگشت طالبان آغاز دور جدیدی از ناآرامی ها در نزدیکی نیروهای امنیتی روسیه و چین است. به همین ترتیب ، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی قدرتهای غربی در خاورمیانه تهدید شده است. بنابراین ، استقرار رژیم طالبان آمیخته با ریشه های القاعده و داعش همه را در موقعیتی نگران کننده قرار می دهد. مسکو و پکن روابط نزدیک خود را با طالبان در نیمه دوم دهه 1920 آغاز کردند و واقع بینانه پیش بینی کردند چه اتفاقی به زودی در افغانستان رخ خواهد داد. به گفته رهبران روسیه و چین ، ایجاد شکاف بین طالبان و حمایت جناح های متقابل در این جنبش تروریستی می تواند بستری را فراهم آورد که با تحمل احیای حتمی طالبان ، می تواند موقعیتی را ایجاد کند که روسیه را به هم نزدیک کند. به در یک طرف. کمک به اقیانوس هند به عنوان یک هدف استراتژیک از سوی دیگر ، با کمک و به رسمیت شناختن طالبان در درون یک سیستم سیاسی ، تهدیدهای امنیتی از مرزهای نزدیک خود ، به ویژه تاجیکستان ، ترکمنستان و ازبکستان را خنثی می کند. به همین ترتیب ، چین با بازسازی جاده ابریشم و بهره برداری از منابع معدنی افغانستان قادر خواهد بود به اهداف هژمونی اقتصادی و در نتیجه سیاسی خود برسد. علاوه بر این ، طالبان ، که توسط پکن به رسمیت شناخته شده است ، می تواند از گسترش تهدید جنبش های اسلام گرا در مرز خود با افغانستان جلوگیری کند. بنابراین ، از روز اول مذاکرات صلح در دوحه ، روسیه و چین ماموریت خود را در مورد تحولات در افغانستان مشخص کردند. دیدار دوستانه مقامات طالبان با وزرای خارجه روسیه و چین در مسکو و پکن این واقعیت را آشکار کرد که قدرت های شرقی قبلاً تصمیم خود را گرفته بودند.

دولت گبدن همان سیاستی را دنبال کرد که دونالد ترامپ در آغاز مذاکرات با طالبان آغاز کرده بود. با این تفاوت که هدف ترامپ نزدیک کردن تهدیدها به بدنه قدرت های شرقی رقیب بود. با این حال ، بایدن به گونه ای عمل کرده است که تخم مرغ ها در سبد روس ها و چینی ها گذاشته می شوند. اروپایی ها همچنین پس از خروج ایالات متحده از برجام ، دومین ضربه یک جانبه را به واشنگتن متحمل شدند. اروپا بار دیگر در وضعیت رکود و انفعال قرار گرفت. با خروج همزمان نیروهای آمریکایی از افغانستان ، آنها نه تنها وضعیت را در اختیار مخالفان شرقی خود قرار دادند ، حتی در کوتاه مدت ، بلکه تنها مخالفت و تهدیدهای شفاهی خود را علیه طالبان ابراز کردند. آنچه مهم است این است که مخالفت با یک رویداد یک چیز است و نداشتن سیاست در مورد آن یک چیز دیگر است. اکنون اروپا در چنین وضعیتی قرار دارد.
مسکو و پکن نیز آگاهی خود را در مورد رویکرد خود در قبال طالبان افزایش داده اند. آنها ، مانند احزاب غربی ، همچنان از به رسمیت شناختن طالبان طفره می روند و این کار را با شرایطی که قبلاً توسط طالبان وعده داده شده بود به تعویق انداخته اند. بنابراین ، مسکو و پکن ، از یک سو ، در تعامل مثبت با طالبان هستند. از سوی دیگر ، دیگر به مخالفان غربی آنها آسیب نرساند.

آینده افغانستان در هاله ای از ابهام قرار دارد: رقابت در داخل طالبان. آینده جنبش های القاعده و داعش در افغانستان ؛ مقاومت مدنی و نظامی مردم این کشور در برابر حکومت طالبان ؛ توانایی طالبان برای تشکیل دولت موجود ، توانایی جامعه بین المللی برای مقابله با وضعیت افغانستان و سرانجام روند عملکرد سایر همسایگان کشور متغیرهایی هستند که می توانند به تنهایی بر تحولات آینده تأثیر بگذارند. آنچه اکنون صادق است این است که طالبان چتر خود را به افغانستان کشانده اند و قدرتهای شرقی و غربی هنوز اخلاق خوب و بد پلیس را برای طالبان نشان می دهند.

دکمه بازگشت به بالا