دنبال موفقیت نباشید! – دیباروز
صادقانه بگویم، باید اشاره کنیم که چیزی به نام موفقیت نداریم. تعجب کردی؟ البته کلمه ای به نام موفقیت وجود دارد، اما معانی مختلفی دارد و منحصر به تعداد افرادی است که آن را تعریف می کنند.
به گزارش دیباروز، مربای مربا او نوشت: «همه والدین دوست دارند فرزندانشان موفق، پیروز و سعادتمند باشند. همه ما والدینی هستیم که بهترین ها را برای فرزندانمان می خواهیم، به همین دلیل است که اغلب سعی می کنیم درس های کوچک و بزرگ زیادی را به دیگران منتقل کنیم. حالا یا خودمان یا برای ثبت نام آنها در کلاس های مختلف. خود کودکان معمولاً از انتظاراتی که والدین و دیگران از آنها دارند آگاه هستند. برخی از این انتظارات در گرفتن نمرات خوب یا انجام کار درست و ادامه دادن است. البته این انتظارات ایرادات خاص خود را دارند که ما در مورد آنها صحبت نمی کنیم، اما نکته ای که کودکان و والدین را به چالش می کشد درک متناقض این است که موفقیت و شکست دو طرف است.
برایان تریسی یک سخنرانی آشنا حاوی کتاب ها و آموزش های ساده و سرگرم کننده در مورد توسعه شخصی و بهره وری است. اعتقاد بر این است که علت شکست فرضیات نادرست است. یعنی شما فرض می کنید که چیزی اشتباه است و سپس بر اساس آن فرضیات اشتباه شروع به تصمیم گیری می کنید و کارهایی را انجام می دهید که منجر به شکست می شود. به همین راحتی این همان چیزی است که محمود سریع القلم نیز از آن به عنوان تفاوت بین حقایق و حدس و گمان یاد می کند. او می گوید بهترین شیوه ها بر اساس واقعیات است و منجر به موفقیت می شود، اما بدترین شیوه ها آنهایی هستند که مبتنی بر حدس و گمان و حدس و گمان هستند و اغلب شکست می خورند، اما در روانشناسی موفقیت و رشد فردی، چگونه باید این موارد را ارزیابی کنیم. که گفته ایم؟
استرس ناشی از سوء تفاهم
حقیقت این است که والدین و فرزندان هم تصور اشتباهی از موفقیت دارند. این سوء تفاهم نیز منجر به استرس های زیادی در کنار هم می شود و محیط خانواده به محیطی پر استرس تبدیل می شود. فیلسوفان و روشنفکران معمولاً زمان زیادی را صرف دستور زبان، معناشناسی و مفاهیم و تعریف صحیح آنها می کنند. چرا که معتقدند اکثر مشکلات پیش می آید و از ناهماهنگی در این تعاریف شروع می شود. این داستان معروف مولانا است که حکایت چهار نفر را بیان می کند که در مفهوم انگور بحث کردند، زیرا هر یک زبانی داشتند و آن را به زبانی تلفظ می کردند. در حالی که هدف واقعی آنها یکی بود. حقیقت این است که بسیاری از ما حتی نمی دانیم موفقیت یعنی چه.
پیامدهای پیشرفت سوء تفاهم
جک کنفیلد، نویسنده کتاب اصول موفقیت، روزی سوالی را از یک سمینار نقل می کند. او از همه کسانی که دوست دارند پول بیشتری داشته باشند پرسید؟ همه دستشان را بالا بردند. او یکی از حاضران را به روی سن دعوت کرد. وقتی این شخص دستش را دراز کرد، یک دلار به او داد و گفت: حالا که به آرزویت رسیدی و پول بیشتری داری، می خواستی؟ البته این شخص بسیار تعجب کرد و این منظور را نداشت، اما حقیقت این است که بسیاری از ما میزان موفقیت را به وضوح درک نمی کنیم و در حالی که درک روشنی از موفقیت نداریم، می خواهیم فرزندانمان موفق تر باشید، این اصرارهای نابجا سبک زندگی را مختل می کند، تبدیل به خانواده می شود.
ما چیزی به نام موفقیت نداریم
صادقانه بگویم، باید اشاره کنیم که چیزی به نام موفقیت نداریم. تعجب کردی؟ البته کلمه ای به نام موفقیت وجود دارد، اما معانی مختلفی دارد و منحصر به تعداد افرادی است که آن را تعریف می کنند. بنابراین وقتی مایکل جردن یا کریس رونالدو در مورد موفقیت صحبت می کنند، در مورد چیزی متفاوت از معنای موفقیت برای یک سیاستمدار یا یک فرد عادی صحبت می کنند. پس چیزی که خیلی وسیع است و تعاریف مختلفی دارد، نمی تواند مبنایی داشته باشد و واقعی نیست. وقتی به یک تکه سنگ اشاره می کنید، همه منظور شما را می دانند. یک تکه سنگ همه جا به همین معنی است. به همین دلیل است که آنها بسیار واقعی هستند، اما مفاهیمی مانند موفقیت بسیار انتزاعی هستند. به همین دلیل است که در سبک زندگی خانواده های ایرانی شاهد کودکانی هستیم که اساساً این مفهوم را درک نمی کنند.
چیزهایی که قابل اندازه گیری نیست
مهمتر از همه، بچه های ما گاهی موفق می شوند اما احساس می کنند که موفق نشده اند. اینجا بحث کمال گرایی افراطی و البته انتزاع مفاهیمی مانند موفقیت مطرح می شود. یعنی در عین حال که باید فرزندانمان را تشویق کنیم، اما آنها را تحقیر می کنیم زیرا مفاهیم را اشتباه می فهمیم. در نتیجه، فرزندان ما هر چقدر هم که عملکرد مثبت و خوبی داشته باشند، باز هم خود را با مفهومی انتزاعی مانند موفقیت مقایسه می کنند و همیشه ناامید می شوند. در واقع، موفقیت چیزی است که نمیتوان آن را اندازهگیری کرد و به گفته پیتر دراکر، پدر مدیریت، آنچه را که نمیتوانید یا نمیتوانید اندازهگیری کنید، نمیتوانید آن را بهبود بخشید و بهبود بخشید. متأسفانه فرزندان ما درگیر چیزهایی هستند که قابل شناسایی، اندازه گیری و تأیید نیستند.
فرها از مو نازکتر هستند
راه حل چیست؟ راه حل این است که والدین مقدمات موفقیت را درک کنند تا در نهایت به مکان مناسب برسند. موفقیت، مانند پول، یک محصول جانبی و یک حاشیه است. یعنی پول یا موفقیت نتیجه اعمال و عادات و برنامه های دیگر است نه نتیجه خودشان. شما نمی توانید تصمیم بگیرید که موفق باشید یا پول کلان به دست آورید، اما می توانید تصمیم بگیرید که کارهایی را انجام دهید، عادت هایی داشته باشید یا برنامه هایی را اجرا کنید که به طور خودکار به موفقیت بیشتر یا پول بیشتر منجر شوند.
از موفقیت تا مفاهیم دیگر
بیایید ساده تر صحبت کنیم. موفقیت حوضه ای است که نهرهای مختلفی در آن جاری است. در واقع باید به سمت نهرها رفت و نه برکه. موفقیت در واقع وجود خارجی ندارد و چیزهایی که وجود خارجی دارند مفاهیمی مانند نظم بیشتر، سخت کوشی بیشتر، دانش عملی بیشتر و … هستند. شما به همه می گویید که بیشتر سیستم منظور شما را می فهمد. همه تعبیر یکسانی از سخت کوشی دارند. شناخت بیشتر کار و حرفه که تعریف روشنی دارد. همه این مفاهیم و سایر مفاهیمی که منشا موفقیت هستند قابل اندازه گیری هستند. یعنی می توانید از فرزندان خود بخواهید که تعداد این عادات را افزایش دهند. این به طور خودکار منجر به موفقیت می شود. این در حالی است که هم والدین و هم فرزندانشان دقیقاً معنی نظم، سخت کوشی، دانش حرفه ای و … را می دانند.
داستان واقعی
جک کنفیلد در کتاب اصول موفقیت خود، فصلی به نام امتیازدهی را در خود دارد. او ابتدا داستان مردی را تعریف می کند که با کسب امتیاز، مهارت های بسکتبال پسرش را توسعه داد. به این ترتیب او به باشگاه رفت و تمام حرکات مربوط به بسکتبال را مشخص کرد. سپس سه حرکت آخر را که منجر به نتیجه نهایی شد، ثبت کرد. مواردی مانند پرتاب مستقیم توپ، دریافت توپ از سبد و غیره. هر بار که با پسرش به باشگاه می رفت، امتیازهایی را که به دست آورده بود، یادداشت می کرد و روی کاغذ اتاقش ثبت می کرد. پسرش به تنهایی و بعد از تمرین به اتاقش می رفت تا ببیند چگونه رشد می کند. در واقع، پدر و پسر به جای اینکه به طور انتزاعی در مورد موفقیت و پیشرفت صحبت کنند، یک ذهنیت واحد و واضح برای پیشرفت و پیشرفت شخصی ایجاد کردند. برای آنها، پیشرفت دقیقاً به معنای آن بود: پرتاب های بیشتر در سبد، توپ های بیشتر در سبد و غیره.
این عدد مهمی است
اجازه دهید این بحث را با یک نکته بسیار جالب ادامه دهیم. آیا تا به حال فکر کرده اید که اگر و تنها اگر یک عدد وجود داشته باشد که بتوانید آن را کنترل کنید و در زندگی خود رشد کنید و در نتیجه کل زندگی شما بهتر شود، این عدد چیست؟ اصلا چنین عددی وجود دارد؟ می بینید سوال واضحی که پرسیدیم چیست؟ چنین شماره ای وجود دارد، این شماره تخصصی شماست. نظم و انضباط همچنین به معنای انجام آن چیزی است که «باید» انجام شود. زمانی که «باید» آن را انجام دهید، چه بخواهید چه نخواهید، چه هیجان زده باشید یا نه، چه خوشحال باشید یا نه، چه برنامه دارید یا نه. در اینجا «وظیفه» با اهداف و جهت حرکت ما مرتبط است. انجام به موقع این کارها با قدرت اراده ما نیز مرتبط است. در واقع تنها با کنترل یک عدد می توانید بر کل زندگی خود و فرزندانتان سایه بیندازید.
انتهای پیام