فوتبال و قداست زدایی از امر مقدس

فوتبال و قداست زدایی از امر مقدس

در این مواقع با دخالت در امر مقدس در موضوعی که ربطی به این حرف ها ندارد به دنبال راهی می گردیم تا با تلاش کمتر به خواسته خود برسیم. اگر دیگران والدین خود را برای تولید محصولی باکیفیت سوق دهند و در این راه از نهایت دقت، ظرافت و تعهد اخلاقی استفاده کنند، معمولاً سعی می کنیم از این حرف ها چشم پوشی کنیم و محصولی بی کیفیت را روی خود بگذاریم. هرازگاهی با توسل به آسمان و زمین سعی در رفع کاستی ها و آسودگی خیال خود و دیگران داریم. در واقع، ما فکر می کنیم آنچه که داریم و دیگران متوجه نمی شوند، شیمی است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند و ما یک شبه به آنچه می خواهیم رسیدیم. البته در جامعه ای که مفاهیم مقدس عمیقاً در زندگی مردم آن نفوذ کرده است و این البته با ریا و شعار و ظواهر بسیار متفاوت است، همه چیز خود به خود رنگ و بوی دینی و معنوی به خود می گیرد. اما در چنین جامعه ای افراد کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دهند و مسئولیت را بر دوش دیگران نمی گذارند.

وقتی ما کوچکتر بودیم، وقتی سخنان مردم نزار را می خواندیم، انقلاب اسلامی جهشی به سوی سکولاریسم بود. ما شگفت زده شدیم. انقلابی که ادعای آن اعمال احکام اسلامی و مغایر با آموزه های سکولاریسم است، چگونه می تواند به جای دینداری همه امور، به سوی سکولاریسم بپرد؟ اما با گذشت زمان نشان داد که مردم نزار نمی گویند او بی ربط است. تقدس زدایی که اساس سکولاریسم را تشکیل می دهد، در جامعه ای صورت می گیرد که خود را موظف می داند به همه چیز رنگ دینی بدهد و نه در جامعه ای که نسبت به این امور بی تفاوت است. یعنی اساس عرفی شدن جامعه را معمولا کسانی فراهم می کنند که بیشتر به دینداری جامعه اهمیت می دهند.

شاید لازم باشد اضافه کنیم که کسانی که دین را به یک امر ایدئولوژیک تقلیل می دهند سهم بیشتری در این امر دارند. ابتدا دین را از کارکرد و مفهوم اصلی خود حذف می کنند و سپس همان مفهوم را تحت عنوان دین ناب به دیگران تزریق می کنند. در واقع در دو مرحله زمینه را برای ترویج سکولاریسم فراهم می کند. یکی اینکه دین را قداست زدایی می کنند و آن را تبدیل به ایدئولوژی می کنند و دوم اینکه آنچه را که به عنوان دین درست کرده اند، ابزار می کنند و به جای ترویج آن، باعث بیزاری از آن می شوند. هر چند آنچه گفتم نیازی به مدرک ندارد و از در و دیوار مدرک جاری می شود اما شاید برجسته ترین اتفاقی که بتوان به آن اشاره کرد مسابقات جام جهانی فوتبال باشد. برخی از مدعیان دین مداری به صراحت نوشته اند آنچه مهدی طارمی را به دو گل به انگلیس رساند، دعای مهاجم تیم ملی بوده است. وقتی ولز را شکست دادیم، نوشتند که چون ملی پوشان سرود ملی را خواندند، ما توانستیم ولز را شکست دهیم. قبل از بازی با آمریکا علاوه بر چرندیات سیاسی گفتند: دلتان را به قطر بفرستید و با ذکر و تجلیل آمریکا را درهم بشکنید. شاید در کمتر از یک تماشایی این دوستان بیش از حد برای دین و اعتقادات معنوی و بقایای افکار سیاسی مردم هزینه کرده اند. همه بدی های سیاستمداران آمریکایی و ظلم سیاه ها و سرخ ها، جنگ ویتنام، کودتای شیلی، سرنگونی دولت مصدق و صد جنایت دیگر را یادآور شدند و به همین جا بسنده نکردند و یادآوری کردند. مردم که همه. 1400 سال شهرت شیعه باید واسطه شود تا بینی استعمار را به خاک بمالند. نتیجه چه بود؟ ما در یک بازی بسیار بد آن را واگذار کردیم، جایی که در 90 دقیقه حتی یک شوت هم به دروازه نزدیم. حالا آقایان حتی متوجه بلایی که آورده اند هم نیستند. منظورم فاجعه باخت به تیم فوتبال آمریکا نیست. بد بازی کردیم و شکست خوردیم. دفعه قبل بهتر از آنها بازی کردیم و آنها را شکست دادیم. دفعه قبل بینی آنها را به خاک نمالیدیم و یک مسابقه فوتبال از آنها گرفتیم، این بار آنها بینی ما را در خاک نمالیدند و یک مسابقه فوتبال از ما گرفتند. البته با یک تفاوت در بازی قبلی آنها بد بازی نکردند اما در این دیدار علاوه بر اینکه نتیجه را واگذار کردیم، بد بازی کردیم. اما این فقط یک بازی بود و هر چه بود نتیجه دعای مادر مهدی طارمی را مشخص نکرد. مگر اینکه فکر کنیم بازیکنان آمریکایی از زیر کاپوت عمل نکرده اند. آنها یک پدر و یک مادر نیز دارند. آنها هم اعتقاداتی دارند و شاید در چنین مواقعی برای سربلندی کشورشان و فرزندانشان هم دعا می کنند. آیا مدعیان مذهبی نتیجه منطقی سخنان خود را درک می کنند؟ بهتر نیست به جای گره زدن سرنوشت بازی فوتبال به تاریخ شیعه، خون شهدا، قلب های نجیب و رنج دیده مادران و صرف این همه هزینه برای تبلیغ چنین باورهایی، تلاش کنیم کار درست است و سیاست و مذهب زیادی را در همه چیز قرار دهید؟ دست بردار دخالت نمیکنه؟ آیا ما با اتخاذ رفتار معقول و ربط ندادن همه چیز به همدیگر، آسیب کمتری به باورهای خود وارد نکرده ایم؟ البته اگر اعتقاد واقعی به کار وجود داشته باشد و این رفتارها برای اهداف حرفه ای نباشد. هر چند تفاوت چندانی در نتیجه ندارد.

6565

دکمه بازگشت به بالا