دلنوشته ای در سوگ علی مرادخانی
علی مرادخانی از معدود کارگردانانی بود که یک دست او را عهده دار و دیگری را در دستان گرم و دوست داشتنی هنرمندان داشت.
به خصوص در زمینه فرهنگ ، دو نوع مدیر وجود دارد. یا آنها با تکیه بر قوانین خشک و حتی در یک میلیون سازنده به دنبال بدتر شدن اوضاع هستند و یا ایجاد یک روزنه و حل مشکل متخصصان ، خلاقان و کارآفرینان با دید مثبت و نامحدود به ذهن حاکم و با شرایط اضطراری رویکرد. حتی اگر آنها نتوانستند راهی برای حل مشکل پیدا کنند ، بر خلاف گروه اول ، از سنگسار گرفتار و ناراضی نیستند ، اما حداقل سعی می کنند صادقانه شفا دهند. مرادخانی عزیز مشخص است که او از نوع دوم بوده است.
حضور مداوم و مسئولانه وی در زمینه مدیریت فرهنگی و کسب تجربه در این راستا ، همراه با اخلاق پسندیده ، اصول آداب و روابط منحصر به فرد انسانی با اندیشمندان فرهنگ ، ادب و هنر ، وی را از نظر هنرمندان به انسانی قابل اعتماد و قابل اعتماد تبدیل کرد.
این مانعی برای فرهنگ و هنر نبود ، بلکه پلی بین هنرمندان و مسئولان برای رفع نگرانی ها ، رفع موانع و شناسایی و شکوفایی خلاقیت های هنری دانشجویان و هنرمندان این سرزمین بود.
او خیلی زود رفت ، خیلی زود باور کردنش سخت است. گویی علی عزیز دیگر تاب تحمل تمایلات چرخ کج را ندارد.
او عاشق اهل بیت و عاشق شهدا بود و چه سخنی راحت تر از سخنان امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا است تا روح او را آرام کند و قلب رنج دیده ما را تسلی دهد:
خداوند از داوری ها و تسلیم شما در برابر کافران راضی باشد.
این ضایعه را به خانواده و نزدیکان آن مرحوم ، بستگان ، دوستان ، مدیران فرهنگی ، همکاران و اهالی فرهنگ و هنر تسلیت گفته و از خداوند می خواهم که او را مورد رحمت و ترحم خود قرار داده و برای بازماندگان صبر و شکیبایی داشته باشد.