رشیدالدین فضل الله همدانی: نگاه به یونان بس است، به چین هم بنگرید
نکته دیگر در مورد رشیدالدین این است که وی فراتر از چارچوب های معمول و سنتی است و در واقع نگاهی ساختارشکنانه به فرهنگ ، فلسفه و کلام دارد. در حالی که او یک مسلمان است که به قرآن اعتقاد دارد و او را مجذوب خود می کند ، و می توان کتاب خوبی را با تألیفات قرآنی او از آثار او تهیه کرد ، او فردی متفکر ، اندیشه و نوآوری است. در این راستا ، وی نه تنها مجذوب ایده ها و روش های پیشینیان خود نبود ، بلکه معتقد به پیشرفت در استفاده از ایده های دیگران به منظور و هدف نوآوری بود. او متفکر است و وقتی تحلیل می کند ، هرگز در محیط سنتی باقی نمی ماند. این دیدگاه یکی از نکات کلیدی در گسترش زمینه تفکر و نیاز فوری ماست ، و این چیزی است که ما همیشه در آن فقیر بوده ایم و هنوز هم هستیم.
لازم است رشیدالدین را از نظر نوآوری های فکری در نظر بگیریم و همزمان همه آثار علمی و ادبی او را به صورت یک مجموعه و به عنوان مجموعه ای از آثار منتشر کنیم. این در حالی است که من به کار آقایان روشن و رجب زاده احترام می گذارم و از آنها برای اصلاحاتشان در این زمینه تشکر می کنم.
اما مقدمه بسیار ارزشمند رشیدالدین بر نامه تنگسوک [کتابی در طب چینی که ارتباطی با تنسوخ نامه ایلخانی به قلم خواجه نصیر و در حوزه جواهر شناسی ندارد] از این نظر ، وی از دیدگاه تمدن و فرهنگ جهانی و به ویژه از نظر بازسازی تمدن اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
وی در این مقدمه ابتدا با اشاره به اهمیت دوره هارون الرشید و فعالیتهای وی در زمینه ترجمه میراث یونانی به عربی برای تقویت بنیه علمی این تمدن ، آن دوره را توصیف می کند زیرا با این سیاست “عزت و کمال یونانی ها گسترش می یابند و او این واقعیت را می ستاید که مردم این سرزمین از آن بهره مند شده اند و مقداری درآمد نیز پرداخت کرده اند. با خلیفه و برخی دیگر با مردم یونان رشید الدین این حرکت علمی را “علم سودمندی” می داند که ، علاوه بر صدقه فعلی ، و ابن صالح در حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک “ارث دائمی” است ، تعبیر: “اگر پسر آدم بمیرد ، فقط سه نفر کار نمی کنند.
س Rال رشیدالدین: آیا حرکت جدیدی بعد از زمان هارون رخ داده است؟
او در مورد تولد علم و فن آوری در جهان اسلام صحبت می کند ، و اینکه تلاش پادشاهان مورد علاقه او و پادشاه غازان “همیشه در تلاش است تا علوم مختلف را در جهان گسترش دهد ، و از مزایای مخترع جدید و علم نتیجه بگیرد. و صنایعی که مختص سایر استانها و استانها هستند ، می توانند کتابها و آثار خود را در این سرزمین پیدا و آشکار کنند تا همه بتوانند همیشه از بهره مندی از آن تا پایان تاریخ انقضا world’s جهان و بهره مندی و پاداش دادن به آن روح مقدس ، مبارک و عام ، جمعیت با استعداد. این اشاره به تولد داخلی تمدن اسلامی دارد که سعی در نوآوری داشت ، آنچه در عبارت قبلی به عنوان “مزایای مخترع جدید” ذکر شده است.
اما از نظر رشیدالدین مشکلی در این زمینه وجود داشت! و این: در تمدنی که اسلامی ارائه شده است ، البته عناصری از “کتابهای مغرب ، این کشورها و کتابهای فرانسه و روم که مشمول کتابهای یونان و برخی از کتابهای کشورهای مغرب است. ” کشور هند در زمان اولین پادشاهانی که در علوم مختلف ساختند “آنها در زمانها و زمانهای مختلف ترجمه شده اند ، که در این ویژگی امری عادی است.” اما جای بخشی دیگر از فرهنگ بشری خالی است. این قسمت کجاست؟
این جهان شرقی است که به عنوان “چین” تبلور یافت.
رشیدالدین همین عبارت را ادامه می دهد: “اما كتابهای كشورهای وهم ، چین ، مك كین و كشورهایی كه به آنها پیوستند ، به این ویژگی نرسیدند ، حتی اگر بعید بود كه كسی آن را ترجمه كند.”
سوال پنهان و مهم رشیدالدین: چرا ما به شرق نیاز داریم؟
وی می گوید: “هر کشوری ، با توجه به خلق و خوی و مردمی که دارد ، محصولات علمی و فنی خاص خود را دارد و شرق یکی از زمینه هایی است که باید در آن به دستاوردهای علمی دست یابیم:” مطمئناً از مزایا و ویژگی های برخی چیزها. “و صورتجلسه حقایق برخی از مسائل و مشکلات که با توجه به ماهیت هر روحیه تصور می شد. تحریم ، به طوری که تجربه و ضرورت تفکر و تفکر متناسب با طبیعت و خلق و خوی آنها نتیجه دیگری خواهد بود ، از جمله به عنوان آنچه جهانی و بدون آن می تواند باشد. ویژگی مطلق انسان غیر قابل تصور است ، اما ضرورت طبیعت و روحیه هر گروه قومی نوشتن و کلمه دیگری را ایجاد می کند و باعث ایجاد تفاوت بین کلمات و نوشتار از این نظر می شود ، اگرچه هدف و تأیید می تواند معنی یکسانی داشته باشد ، اما در هر یک شوخی ، سودمندی و تفاوت وجود دارد. خوب است ، صرف نظر از ماهیت و روحیه هر استان ، داشتن نظر درباره طنز و سایر مزایا ، خوب است تفاوت و وضعیت موجود در آن. “همچنین ، در همه علوم و صنایع ، این معنای قابل تصور واقعی است.”
می توان به رشیدالدین گفت که دانش هر جا باشد علم است. هیچ پرچمی برای شرق و غرب وجود ندارد.
رشیدالدین این را فرض می کند ، اگرچه در آن مراقبه می کند ، اما او بر یک نکته دیگر اصرار دارد ، این که علم خوب نیست ، اما بین صنعت و قبیله تفاوت زیادی در صنعت و فن آوری وجود دارد ، و ما به دلیل صنعت و هر چیز دیگری هستیم طرفدار این است ، اجازه دهید ما در همه جا جستجو کنیم و از آن بهره مند شویم:
اگر برخی از این معانی در مورد علم قابل تصور نباشند ، در مورد صنعت بسیار ملموس و آشکار است ، جایی که می بینیم لباس ، ابزار و وسایل افراد اشتباه ، هند ، مغرب ، روم ، فرانسه از دیگر اقلیم ها متفاوت است ، اما از شهر به شهر دیگر. همچنین تفاوت ، اما تفاوت موجودات استان های نزدیکتر و مناسب تر از آنچه در پشت سر یکدیگر است ، کمتر است ، همانطور که مشاهده و احساس می شود ، و اشکال افراد مانند این ، و اگر به شکل تفاوت باشد ، در علم. “و صنایع آنها بسیار متفاوت است.”
این بحث ادامه دارد و به ارزش علم و فناوری در نیمکره شرقی اشاره دارد که مبتنی بر یک نظریه سنتی است که پیشرفت علم و دانش در هر منطقه تابعی از آب و هوا و جغرافیای آن منطقه و خلق و خوی آن است. بر این اساس ، استیفن بر اساس خلق و خوی بودن در شرق می داند: “از آنجا که حکما غالباً از فرم خوب به مزاج ، از دلیل مزاجی به شکل خوب و همچنین از بحث بدخلق به کمال روح ، استعداد و هوش و از روح بحث می کنند کمال ، استعداد و هوش آنها در اعتدال استدلال می کنند ، و از آنجا که مردم توهم ، به ویژه چین ، مک کین و مردم استان هایی که با آنها ارتباط دارند ، از آب و هوای اول و دوم هستند که نزدیک به خط استوا و بیشتر آنها ادیان حکما ، مک کین ، ختای ، مغرب و برخی از فرانک ها در اوج آب و هوای اول و دوم سقوط نکردند ، اما در اواسط آب و هوای اول و دوم سقوط کردند. آنچه لازم بود ، متناسب با خلق و خوی مردم آن سرزمین ، و ماشین موجود است ، و تعدد خلقت و کاستی ها ، بنابراین چه اعتدال از ویژگی های قوی زندگی ، تولد و تولید مثل نیست ، و همچنین برای طول عمر و تعادل ، نتیجه می تواند نتیجه باشد خلق و خوی اوضاع و احوال و فرد و سلامتی او وجود دارد و وجود دارد و مردم هند اگرچه سیاه پوست هستند اما رنگ سیاه ویژگی زشتی نیست و باید خوب باشد که احزاب مناسب باشند اما خوب بودن یک چیز خوب است ویژگی اعتدال و طول عمر. “زندگی و ظرافت در حد اعتدال از ویژگی های خوب خوبی است و در این بحث چندین دقیقه وجود دارد. در این شرایط ، این مقدار از انسانهای خردمند و فرزانه کافی است.
در اینجا به طور خاص از طب چینی و نقشی که دانش آنها در زندگی و ساکنان منطقه بازی کرده است ، یاد شده است. در واقع ، او می گوید ، وقتی می بینیم جمعیت زیاد است ، متوجه می شویم كه مردم منطقه دانش پزشکی خوبی دارند ، به همین دلیل است كه باید از آنها بیاموزیم.
به این ترتیب ، ما درک بهتری از نگاه متمدنانه خواجه رشیدالدین پیدا می کنیم. تمدن و فرهنگ محصولاتی هستند که باید از همه محصولات فکری بشر استفاده کنند. به هر دو تمدن جهان و تمدن فرعی و فرهنگ گفته می شود. دیگر این که تمدن اسلامی در برخی از اوقات با استفاده از تمدن های یونان ، غرب ، هند و روم رشد کرد ، اما چون به شرق نگاه نمی کرد ، نوعی عدم تعادل را حفظ کرد. بر همین اساس ، راشد الدین دستور ترجمه سخنرانی تانكسوه ، یك داروی چینی را به فارسی داد.
اکنون که این مقاله را در این محفل افتخاری که پس از بیست و ششمین جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات محمود افشار به آقای CKK برگزار شد ، ارائه دادم ، مناسب است که یک کلمه درباره او بگویم: من او را برای او می شناختم. من ده سال دوست بودم و یکی از آشنایان ما آقای مطلب کاشانی بود. در طول سالهای حضور من در کتابخانه شورا (91-87) ، هر سال از او برای مطالعه مارک در کتابخانه شورا دعوت می شد و هر بار دو ماه یا بیشتر در آنجا تحقیق می کرد. در سال گذشته تاکنون ، ما توانسته ایم در کتابخانه مرکزی به آنها خدمت کنیم. آقای صحکی انسانی ساده ، آرام ، کوشا ، دقیق ، سخت کوش و عاشق کار خود است که این رمز موفقیت وی و موفقیت همه علاقه مندان به کار است. حضور وی در دانشگاه تهران افتخاری برای دانشگاه است ، زیرا وی باید در ارتقا promote علم و فرهنگ ایران تلاش کند. یکی از مهمترین راههای تلاش ، پذیرش بهترین دانشمندانی است که کارهای علمی خود را بدون حاشیه و با اعتدال کامل انجام می دهند. آثاری که پایانی در ایران دارند و انتهای دیگر آن در علم و هنر جهان است و ما را به دنیا متصل می کند. آقای سهکی یکی از کسانی است که هنر ایران را در زمینه رونویسی و مرجع نویسی ، به ژاپنی ها و فراتر از آن می شناسد.
خوشحالم که موقوفات افشار تحت مدیریت جناب آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد و مدیران اوقافی است که امسال وی را به عنوان یک محقق برجسته و دانشمند ایرانی معرفی کردند. من همچنین باید از آقای کاشانی که در سالهای گذشته سعی کرد آقای Sehki را در ایران و اخیراً در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران مستقر کند و اسکان و مسکن مناسب استاد را از صمیم قلب فراهم کند تشکر کنم. و روح