عمومی

چرا سه روز پایان آبان برای اهالی اغتشاش اهمیت دارد؟

شورش ها و اعتراضات خشونت آمیز تحت کنترل نسبی قرار گرفتند و نهادهای امنیتی و قضایی دستگیری های گسترده ای انجام دادند. اما رهبران ناآرامی همچنان بر این باورند که پتانسیلی برای علنی شدن اعتراض و سرایت اجتماعی آن وجود دارد و مردم زیر بار اخبار منفی رنج می برند.

Isnables: تصویر مثبتی از آینده و حتی امیدهای کوچک توسط رسانه های رسمی منتقل نمی شود. آژیتاتورها راهی جز ایجاد نفرت و خشم ندارند و گروهی از توده ها و طبقه متوسط ​​را تعقیب می کنند که کسب و کار و تجارت آنها آسیب دیده است. کسانی که امکان پیوستن به اعتراضات را دارند. سه روز 24، 25 و 26 آبان ماه آزمونی است برای توده ها برای طراحی و مدیریت تداوم اعتراض خشونت آمیز و ایجاد امید مبنی بر غافل نبودن رهبران اغتشاشات و اعتراضات از اقشار و طبقات مختلف مردم. اگرچه به نظر می رسد دوری از این بحران آرامش نسبی را در جامعه به ارمغان می آورد و برخی معتقدند ناآرامی ها به پایان رسیده است، اما همچنان آزمون ها و شوک های اجتماعی پی در پی وجود دارد تا ببینیم آیا مردم آماده همراهی با یک قیام بزرگ هستند یا برای ادامه جریان. اختلالات یا نه؟ آنها این رویداد را به بهانه سالگرد حوادث نوامبر 2018 برنامه ریزی کردند تا از انرژی های تلخ او نهایت استفاده را ببرند. متأسفانه امنیت بیش از حد این بحران از همان روزهای اول شکل گیری اجازه نداد تا برخورد قانونی با آن صورت گیرد. در برابر اغتشاشگران آنها اعتراضات خشونت آمیز را اقدامی علیه امنیت معرفی کردند تا قانون شکنی، البته ناگفته نماند که بحث حجاب و پوشش همچنان بدون مرز و خلأهای آشکار است. نه در زمان قانون گذاری برای مردم توضیح دادند که منظور از حجاب و پوشش چیست و نه در سال های بعد معاونت اجتماعی نیروی انتظامی یا رسانه ها در این زمینه کاری انجام دادند. و حتی امروز که تبدیل به بحران شد، این قانون هنوز مشخص نیست. بدترین و خطرناک ترین نکته این است که در حوزه قانون گذاری، هیچکس احساس نمی کند که قانون حجاب نیاز به بازنگری و شفاف سازی دارد. این رویداد به معنای ادامه بحران است.

اگرچه دولت کنونی ظاهراً نقشی در بحران اخیر کشور ندارد، اما ضعف دولت می تواند دلیل آن باشد. در مدیریت این چالش اجتماعی، دولت نه تنها به فکر بهبود اقتصادی بود، بلکه شاهد نوسانات جدی در بازار طلا، ارز و قیمت اقلام اساسی زندگی روزمره بودیم و از سوی دیگر با کمبود ارز مواجه بودیم. داروها. همین چند روز پیش سخنگوی وزارت ایمنی در پاسخ به اظهار نظر جانشین پلیس راه در مورد فرسودگی خودروهای تولید داخل گفت: پلیس راه ابتدا باید ترافیک شهرها را رفع کند مردم می توانند با آرامش رانندگی کنند و قدم دوم این است که به کیفیت وسیله نقلیه نگاه کنند. آیا تنظیم بازار خودرو از نظر کیفیت و نحوه فروش یکی از دلایل رای اعتماد به شخص وزیر صامت نیست؟ نام رسمی این رفتار سخنگوی رسمی این وزارتخانه چیست؟ مردم این خبر را خواندند و نوع تقابل دستگاه ها به گونه ای بود که دولتمردان، نمایندگان مجلس و وزرا به کلی میدان بازی حجاب را کنار گذاشتند و دولت، مجلس و قوه قضاییه هیچ برخورد منفی و مثبتی با نقض سقف نداشتند. از قانون حجاب و بی عملی و عدم توجه رهبران جنبش اعتراضی خشونت آمیز به این نتیجه رسیدند که فشار اجتماعی می تواند به خواسته های آنها پاسخ دهد و زمینه را برای گسترش نافرمانی مدنی در جامعه ایران ایجاد کند. پس دشمن می داند که بهترین مکان برای یک شوک جدید به جامعه اواخر آبان است. در صورتی که هیچ مرجعی در هیچ کجای دنیا وجود نداشته باشد که به هرج و مرج اجازه پیشرفت دهد.

در این محیط باید گفت که حکومت مدرن فردگرایی مدرن را معرفی می کند. هدف دنیای مدرن و دولت مدرن این است که بتواند یک غیرنظامی را تربیت کند. انسان پیشامدرن مطیع تر است، اما در دولت مدرن فردیت رشد می کند. فرد دانشجو می شود و می خواهد درگیر و درگیر شود. حال اگر دولت، مدیران و نهادهای رسمی بتوانند فردیت را بر اساس ارزش‌های خود پرورش دهند و مردم در فردیت خود با آرمان‌ها و ارزش‌های دولت سازگار باشند، موفقیت‌های زیادی حاصل می‌شود.

یعنی نسل مطالبه‌گر بزرگ شده‌اند، اما در حد استانداردهای مدرسه و با نظام فکری و ارزشی مطالباتی را مطرح می‌کنند که اتفاقاً همان ارزش‌هایی را می‌طلبد که همه و دولت می‌خواهند. این شکل ایده آل یک غیرنظامی است. اما اگر گسستی به وجود بیاید، تناقض به وجود می آید و این شخصیت مدنی تبدیل به چهره ای مقاوم و متضاد با گفتمان رسمی دولت می شود. سپس آن فرد ذهنیت و ارزش های خود را نسبت به مسائل از بسترهای رسمی جدا می کند.

دولت، نظام آموزشی، رسانه های رسمی و نهادهای رسمی در حال مقاومت هستند. اینجاست که رسانه‌هایی مانند انترناسیونال ابراز وجود می‌کنند و می‌توانند بر این فرد تأثیر بگذارند و قدرت مدیریت افکار عمومی از دست ساختار رسمی رسانه‌ای خارج می‌شود.

جمهوری اسلامی با احساس اینکه به آرامش نسبی رسیده است، از دستگیری رهبران ناآرامی مانند توماگ صالحی خبر می دهد. آنها تصاویری از سرکردگان اغتشاشگران را به نمایش گذاشتند و حتی حکم اولیه برخی از اغتشاشگران را از اعدام تا چند سال زندان در رسانه ها اعلام کردند. هدف دشمن این است که ثابت کند “ممکن است برخی از سران اغتشاشات را دستگیر کرده باشند، اما این قیام یک حرکت توده ای است و تا رسیدن به اهداف، آشوب ها ادامه خواهد داشت. آشوبگران تا عید نوروز در فواصل زمانی معینی به این بازی ادامه می دهند. ماه مارس می خواهند این ماجرا را به صدمین سالگرد تاجگذاری رضاخان وصل کنند، زیرا اگر بین اعتراضات مدنی فاصله بیفتد، جنبش توده ای مورد نظر آنها سرد، بی انگیزه و ناامید خواهد شد و ترس بر آنها غلبه خواهد کرد. به همین دلیل است که بازی مزاحم را وارد عرصه تجارت کرده‌اند. این امر مشارکت مردمی را نماینده‌تر می‌کند. در فضای اعتراضات خیابانی مشارکت مردمی وجود ندارد، اما وقتی وارد عرصه کسب و کار می‌شوید، مشارکت توده‌ای افزایش می‌یابد، هرچند امروز چهارشنبه 4 آبان، دومین روز فراخوان اعتصاب، می بینیم که در جلب مشارکت اجتماعی و توده ای موفق نبودند.

این حرکت می‌تواند باعث حذف فیلترینگ از فضای مجازی مانند اینستاگرام و واتس‌اپ شود که بسیاری از آنها قبلاً کسب‌وکارهایی از این طریق داشتند و اکنون با فیلترینگ مشکل دارند. که با توجه به این موضوع منجر به اعتصاب بازار و گسترش جنبش های اعتراضی با مدیریت روندهای «سرایت اجتماعی» خواهد شد. هجوم مدیریت اعتراض خشونت آمیز با سرایت اجتماعی به دنبال دارد. فیلترینگ اینترنت و شبکه های مجازی باعث تضعیف کسب و کار اینترنتی شده است و مردم آقتاش می خواهند از این ظرفیت استفاده کنند و سرایت اجتماعی ایجاد کنند.

ادامه این نبرد، ساختن معنایی جدید در اذهان عمومی در رویارویی با حکومت است که عده ای در مقابل حکومت قرار می گیرند و کوتاه نمی آیند و در صورت عقب نشینی دولت. پایین، آتش زیر خاکستر خواهد بود. برای کسب امتیازات دیگر مجدداً آن را فعال کنید و در صورت انصراف به دلایل مختلف در سراسر کشور اعتراض برگزار می شود. بنابراین نیاز به تفاهم، عزم ملی و قدرت حکومت است تا با تصمیمات صحیح توده های اجتماعی، معانی جدید کار مؤثر دولت در حل مشکلات و جریان را درک کنند. اعتراضات خشونت‌آمیز نمی‌تواند معنای جدیدی در تقابل با دولت ایجاد کند وگرنه بحران لایه‌ای می‌شود و توسعه می‌یابد و ظرفیت عمومی بیشتری پیدا می‌کند.

موضوع مهم دیگر این است که دشمن نه تنها قصد و برنامه ریزی برای روشن نگه داشتن دایره اعتراضات در تهران و کلان شهرها، بلکه شهرستان ها، اقوام مختلف و همه اقشار جامعه اعم از زنان، جوانان، ورزشکاران، مشاهیر و… را نداشته است. هرازگاهی با دامن زدن به موج اعتراضات، در طول مدت طولانی و حتی با اقدامات تروریستی در نقاط مختلف کشور، این ذهنیت را ایجاد می کند که «امنیت» مزیت نهایی و رقابتی جمهوری اسلامی برای شهروندان است که هیچ دیگر وجود دارد.

نکته مهم دیگر توجه به ترکیب رسانه ای تلویزیون های ضد ملی ایران و رسانه های ایرانی است. چند روزی که رسانه های ایران در هیبت بودند، بعد از اینکه به خود آمدند، سیاست بی طرفی را برگزیدند و به هواداران تظاهرکنندگان و اغتشاشگران فرصت دادند تا حرف های خود را بزنند و آشوب ها را تئوریزه کنند. سهولت و وقت زیاد بی توجه به این که کسانی که برای دفاع از تظاهرکنندگان به تلویزیون رسمی ما آمدند در بین تظاهرکنندگان نبودند بلکه حامیان آنها بودند که سکوت را ترجیح دادند اما رسانه ملی به آنها تریبون داد. یعنی رسانه ملی به یک جریان ناشناس شکل رسمی داد و از هیچ برای آنها ایدئولوژی درست کرد.

بسیاری از تحلیلگران بحران اجتماعی از روز اول منتظر ظهور رهبر این جریان بودند، اما هیچکس خود را به عنوان رهبر معترضان معرفی نکرد. سلبریتی ها و ورزشکاران را نمی توان رهبر دانست، زیرا رهبر جنبش های اجتماعی در علوم سیاسی تعریف خاصی دارد که از نظر شکل و محتوا با افراد فعلی همخوانی ندارد. اغتشاش گران نه رهبر مشخصی دارند، نه برنامه دارند و نه مطالبه خاصی دارند. گزینه جایگزین آنها سمت سوم است.

ظاهراً او می خواهد سلطنت پهلوی را احیا کند، اما این پهلوی وارث شعر دو پادشاه قبلی نبوده و ریشه های سنتی، اجتماعی و فرهنگی ایران را نمی شناسد و نسبت به نسل قبلی خود ادم گراتر است. او 44 سال است که بدون توجه و دقت به ایران با بغض نگاه می کند. ولیعهد رهبران نظامی منطقه او را به شهروند عادی آمریکا تبدیل کرد و رویاهایش بر باد رفت. انتخاب مورد علاقه هولیگان ها هرج و مرج و هرج و مرج است وگرنه 60 روز فرصت خوبی بود تا الگویی برای ایرانیان نمایان شود.

حذف کامل نیروهای سیاسی میانجی و میانه رو از فضای سیاسی ایران در دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی نیز نقش مهمی در رادیکالیزه شدن فضای سیاسی و سیستم گفتاری معترضان دارد. از جمله این عوامل عدم علاقه فرمانداران استان های مختلف به ستادهای فعال در حوزه انتخابات و ستاد آقای رئیسی و کنار گذاشتن گروه های اعتدالی و انقلابی از صحنه اجتماعی و سیاسی است. برای کنترل ناآرامی ها، این گروه های سیاسی میانه رو باید وارد جامعه شوند. این کار را می توان با تغییراتی در عرصه های سیاسی، در استان ها، استان ها، شوراهای شهر و غیره، در ادارات مختلف انجام داد تا این گروه ها وارد میدان شوند و طبقات انقلابی را تشویق کنند و با تظاهرکنندگان وارد گفت و گو شوند و کاهش ضایعات را داشته باشند. شدت اعتراضات.. پس کنترل کنید.

این بحران حل نخواهد شد مگر اینکه:

امیدهای کوچک ایجاد کنید و سپس شوک اجتماعی بزرگ و تأثیر دولت را تماشا کنید.
اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی به سرعت و گام به گام برای رسیدن به این هدف ضروری است.
قوانین لازم در حوزه امور اجتماعی باید توسط مجلس نمایندگان اصلاح شود.

اجرای رسمی قوانین قضایی به طور دقیق و کامل توسط سیستم قضایی.

ساختار فعالیت رسانه ای باید اصلاح شود و باید تلاش کنیم تا فضای چندصدایی واقعی ایجاد کنیم نه مصنوعی و منفی.

این اقدامات می تواند امید اجتماعی را از بین ببرد، امیدهای کوچکی که می تواند ظرفیت توده ای اعتراض خشونت آمیز را از بین ببرد و در نهایت امکان و احتمال گسترش اجتماعی و گسترش سرایت اعتراض خشونت آمیز را بسیار کاهش دهد.

انتهای نامه

دکمه بازگشت به بالا